بریدههایی از کتاب حجاب من؛ نگرشی ساده اما نو به موضوع حجاب
۴٫۰
(۴۴)
«بدیهی است که وقتی اجازه دادیم هرکاری آزاد باشد، آزار جنسی، مزاحمتها و تجاوز به عنف هم افزایش پیدا میکند. جامعهای که علیه شرم و حیا اعلام جنگ کرده، دشمن زنان است.
بیوتن
عشق را بیشتر لغویان، فزونی دوستی یا افراط الحب تعریف کردهاند. این کلمه را مرتبهای افزونتر از محبت دانستهاند، بهطوری که ندیدن عیوب محبوب را از لوازم عشق دانستهاند. علاقه به شخص یا شیء وقتی که به اوج شدت برسد، به طوریکه وجود انسان را مسخر کند و حاکم مطلق وجود او گردد، عشق نامیده میشود. عشق، اوج علاقه و احساسات است.
سپیده دم اندیشه
حضرت محمد (ص) میفرماید:
«حُبُّک لِلشَّیءِ یعْمِی وَ یصِمّ»
«دوست داشتن چیزی، تو را کور و کر میکند».
سپیده دم اندیشه
شهید علم الهدی چه زیبا گفتهاند: «ما عاقلانه تصمیم میگیریم و عاشقانه عمل میکنیم.» پس عاقلانه ازدواج کنید و عاشقانه زندگی کنید
Hadis🌸
اسلام نه میگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد ـ بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است ـ و نه فعالیت اقتصادی را برای زن تحریم میکند. اسلام هرگز نمیخواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بارآید.
Hadis🌸
غربیها برای اینکه از زن، آنچنان موجودی بهوجود بیاورند که مورد نظر خودشان است، محتاج آن هستند که دائماً مد درست کنند و چشمها ودلها و ذهنها را به همین چیزهای ظاهری و کوتهنظرانه مشغول کنند
محمدجواد
در امپراتوری ساسانی، بنابر قولی که از قدیم بودهاست، زن شخصیت حقوقی نداشت؛ یعنی بهعنوان یک شخصی که دارای حق و حقوقی باشد محسوب نمیشد، بلکه به عنوان یک شیء فرض میشد. مردان به همان اندازه که به آزادی خود علاقه داشتند، همانقدر نیز برای زنان خویش محدودیت قائل میشدند. وضع زن در ایران باستان چندان تفاوتی با سایر تمدنها ندارد. مزدک اعلام کرد تعدد زوجات بدون ضابطه مباح است. حتی ازدواج با محارم (مادر، خواهر و دختر) نیز مجاز بود؛ بهویژه در دوره ساسانی زن به عنوان شخص مطرح نبود، بلکه شیء محسوب میشد. اساساً زن در آن دوران از حقوق خویش محروم بود و از هر لحاظ، تحت سرپرستی رئیس خانواده قرار داشت. یکی از کلمات قصار میگوید: «زن هر روز میباید سه بار از شوی [شوهر] و آقای خود بپرسد که: چه باید بیندیشد، چه باید بگوید و چه باید بکند.»
Akbar Aghaii
در اسپارت، دختران اسیر و پایبند خواستههای عجیب دولت بودند. دولت از دختران میخواست در برخی بازیهای خشن مثل دویدن، کشتی، پرتاب دیسک و تیراندازی شرکت کنند تا صاحب بدنی تندرست و نیرومند شوند و برای مادرشدن شایستگی یابند و به بهانه جلب توجه آنان به بهداشت و سلامت، وادارشان میساخت، در رقصها و برخی اجتماعات عمومی در برابر دیدگان جوانان برهنه شوند. توجیهشان هم این بود که بعد از برهنه شدن، نقص بدنشان آشکار میشود و اصلاح آن ضرورت مییابد.
محمدجواد
امام صادق (ع) میفرماید:
«مَا أَظُنُّ رَجُلًا یزْدَادُ فِی الْإِیمَانِ خَیراً إِلَّا ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاء»
«گمان نمیکنم ایمان مرد، ازدیاد نیکویی یابد، مگر این که محبتش به زنان افزایش پیدا کند.»
کاربر ۱۵۹۲۹۰۳
ولی اسلام ظهور کرد و با این خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگید و خود پیامبر، آن قدر به دخترش بانوی اسلام فاطمه زهرا (س) احترام میگذاشت که مردم تعجب میکردند، با تمام مقامی که داشت، دست دخترش را میبوسید و هنگام مراجعت از سفر نخستین کسی را که دیدار میکرد، دخترش فاطمه بود.
کاربر ۹۴۵۰۳۵
حجم
۱۰۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۰۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
رایگان