بریدههایی از کتاب اسیر در زنجیر دروغ؛ بررسی متدولوژی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از طریق مشاهدات مستقیم
۴٫۴
(۸)
مجاهدین برای جذب افراد، به آنها وعده میدهند که به عنوان پناهنده ایشان را به اروپا بفرستند و امکان تحصیل در رم و لندن را برایشان مهیا کنند. نوید زندگی راحت به آنها میدهند و طبیعی است افرادی که از بیکاری و بی پولی خسته شدهاند و امیدی هم به بهبود وضعیت مالی خود ندارند، جذب میشوند.
جوانها دل به آواز این بلبلهای مصنوعی میسپارند که نوید زندگی جدید و با ثبات را میدهند اما به جای بهشت، از جهنم سر در میآورند. سازمان از این افراد برای خود سرباز میسازد و آنها را به شهر فرنگ میفرستد و به این ترتیب همه را فریب میدهد. از همه جالبتر این که به محض این که دولتهای اروپایی کمی صدایشان را برای سازمان بلند میکنند، عملیات شانتاژ راه میاندازند و خودسوزی میکنند...
به همین ترتیب است که صدها پسر و دختر که در جستوجوی زندگی بهتر بودهاند، از عراق سر در آوردهاند و وقتی چشم باز کردهاند، دیدهاند که سلاحی در دست دارند و به خیال خود دارند با جمهوری اسلامی میجنگند.
Mohammad Ali Zareian
ماه ژوئیه ۲۰۰۳، پلیس فرانسه اقدام به دستگیری مریم رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق و همسر مسعود رجوی کرد. شوهر او، مسعود میکوشد در ذهن غربیها جا بیندازد که این سازمان تنها جایگزین دموکراتیک برای نظام حاکم در ایران است. در اعتراض به دستگیری مریم، عدهای از اعضای سازمان در رم، پاریس و برن اقدام به خودسوزی کردند. از جمله کسانی که اقدام به این کار کرده بود، زنی بود که بر اثر شدت جراحات جان داد. این ماجرا باعث شد در سراسر قاره کهن، افکار عمومی نسبت به سازمان ابراز انزجار کرده، آن را سازمانی فاشیستی بخوانند.
این خودسوزیها باعث شد، مقامات اروپایی پیام را دریافت کنند و از ترس ادامه این نوع اقدامات انتحاری، دست از تعقیب قضایی اعضای سازمان بردارند.
Mohammad Ali Zareian
ژان آنوی در نمایشنامه «پرستو» مینویسد: «برای ساخت حقیقت، کافی است حرفی را از خودتان در بیاورید که تا حد امکان بزرگ باشد و بعد، مرتب آن حرف را در گوش مردم بخوانید».
Mohammad Ali Zareian
«بدانید در همه حال و در هر شرایطی نهاد مقدس خانواده باطل السحر جادوی فرقه است. رهبران و سازمانها و ارگانهای مشروع و مردمی اتفاقا بر تحکیم روابط خانوادگی تأکید میکنند و خانواده را مقدس و محترم میشمارند. فرقهها اما تلاش میکنند روابط خانوادگی را از هم بگسلند و آن را از بین ببرند تا بتوانند فرد را به لحاظ عاطفی در اختیار خود گیرند.»
Mohammad Ali Zareian
هیچکس از جذب شدن به چنین فرقههایی مصونیت ندارد مگر کسانی که از قبل با روشهای کنترل ذهن و مغزشویی آشنایی پیدا کرده و واکسینه شده باشند.
امروزه تکنیکی با عنوان برنامهریزی عصبی کلامی (NLP) به منظور تبدیل افکار منفی و مضر به افکار مثبت و مفید و لاجرم تبدیل به اعمال مثبت و مفید مورد استفاده روانشناسان قرار میگیرد. افراد سودجو و فرصتطلب البته میتوانند از این تکنیک به نفع منافع شیطانی خود استفاده کنند. این تکنیک مانند سلاح است که فی نفسه نمیتواند خوب یا بد باشد بلکه بسته به اینکه در دست چه کسی است، بد و خوب آن مشخص میگردد.
Mohammad Ali Zareian
شستوشوی مغزی نه پدیدهای افسانهای و خیالی است و نه به ابزارها و داروهای خاصی نیاز دارد بلکه افرادی صرفا با نفوذ کلامشان میتوانند اذهان افراد مستعد و بیتجربه را بهسادگی تحت کنترل در آورند.
Mohammad Ali Zareian
مجاهدین در ظاهر از دموکراسی دم میزنند اما در داخل تشکیلات خود، از تمام روشهای رایج در فرقهها ـ از طلاق اجباری و شستوشوی مغزی و جدا سازی فرزندان از والدین گرفته تا ممنوعیت هر گونه رابطه جنسی برای اعضا ـ بهره میبرند و در نتیجه معلوم میشود که دموکراسی برای آنها چیزی نیست جز ابزاری برای مقابله با رقیب. در این تشکیلات، افراد تبدیل به رباتهای مطیعی میشوند که هر دستوری را بیچون و چرا اجرا میکنند. ارتش رباتها، رویایی بود که استالین در سر میپروراند و میخواست با اتکا به آن، جهان را فتح کند.
Mohammad Ali Zareian
نوع دوم این مراکز حبس را بنگالی میگویند. بنگال (کانکس) در واقع اتاقکی پیش ساخته است. از این اتاقکها نیز برای حبس افراد، چه آنها که قصد جدا شدن از سازمان را داشتهاند و چه آنها که انتقاد میکردند، استفاده میشده است. حبس در این اتاقکها، راهی برای تنبیه افرادی بوده است که از دیدگاه رهبران سازمان مرتکب خطایی میشدند. در واقع، به آنها فرصت میدادند به گناهان خود فکر کنند و کتبا خودشان را سرزنش کنند.
مسعود بنیصدر که سابق بر این از نمایندگان دیپلماتیک بلند پایه سازمان در اروپا و آمریکای شمالی بوده و بارها از سوی مسعود رجوی و دیگر رهبران سازمان به فساد متهم شده است، در کتاب خود مینویسد: «مأموری که برای من گماشته بودند، مرا به اتاقکی برد و گفت راجع به کارهایم فکر کنم. به اصطلاح مرا بنگالی کرده بودند، یعنی در سلول انفرادی حبسم کرده بودند و جز فکر کردن و نوشتن راجع به خطاهایم اجازه کار دیگری را نداشتم. نوعی شکنجه روانی بسیار سخت است. به حدی سخت است که عدهای از اعضای سازمان خودکشی را به آن ترجیح دادند.»
Mohammad Ali Zareian
«سازمان مجاهدین خلق ایران» توسط یک زوج به نام مریم و مسعود رجوی هدایت میشود که سال ۱۹۸۵ ازدواج کردهاند و سازمان از این پیوند به عنوان آغاز یک «انقلاب ایدئولوژیک» پایانناپذیر یاد کرده است. (نشریه مجاهد، شماره ۲۴۱، ۴ آوریل ۱۹۸۵)
این انقلاب مراحل مختلفی داشته است، از جمله: طلاق اجباری زن و شوهرها، گزارشهای روزانه که افراد اعمال و افکار خود را در آن مینوشتهاند و همچنین قطع هرگونه ارتباط جنسی به منظور وقف کامل جسم و روح خود به رهبران سازمان.
Mohammad Ali Zareian
فعالان ضد فرقه میگویند: «اگر کسی خواست پیوند شما را با خانوادهتان قطع کند، بدانید و آگاه باشید که نظر خیری ندارد. اگر کسی گفت، فلان موضوع برای خانوادهات قابل درک نیست و خواست در قبال آنها پنهانکاری نمایید، مسلما نیت سوئی دارد و میخواهد شما را گمراه کند. اگر کسی خواست بنا به مصالحی که خود توجیهگر آن است، به خانواده خود دروغ بگویید، باید زنگهای خطر شما به صدا در آیند و خود را کنار کشیده، آلوده چنین جریاناتی نکنید.»
Mohammad Ali Zareian
علوم اجتماعی مدرن، پدیدهای را تعریف میکند که به آن نام «فرقه مخرب» Destructive Cult داده است. فرقه مخرب، گروه یا سازمانی است که در آن، رهبر فرقه با استفاده از کلام نافذ و القائات ذهنی و با روشهای پیچیده روانی یا همان مغزشویی ـ که روزبهروز روشها و تکنیکهای آن پیچیدهتر میشود ـ افراد مستعد و آسیبپذیر را در شرایط خاصی جذب، حفظ و کنترل میکند. پیروان یک فرقه مخرب عموما از رهبر فرقه اطاعت تام میکنند و او را به جای خدا مینشانند. او با تسلط روانشناسانهای که بر روح و روان و ذهن اعضا پیدا میکند، مالک مال و جان و ناموس و حتی عقاید و افکار پیروان خود میشود و آنان را طوری تربیت میکند که هر کاری را به فرمان او و از روی میل و رغبت انجام دهند.
Mohammad Ali Zareian
یاد دارم، احمد شادبختی یکی از مسوولان فرقه همان اوایل انقلاب یک جلسه سخنرانی از جانب سازمان در لندن ترتیب داد و ضمن ارائه آیاتی از قرآن و فرازهایی از نهجالبلاغه تأکید کرد، جمهوری اسلامی چون ماهیت ضداستثماری ندارد، به طبقه کارگر متکی نیست و نظامش سرمایهداری است، لاجرم به آمریکا نزدیک و وابسته خواهد شد و تنها نیروی حقیقتا ضدامپریالیست در صحنه، سازمان مجاهدین خلق خواهد بود چون متکی بر بینش ضداستثماری و سوسیالیستی است. این سخنان در فضای آن روز، انگیزه زیادی بین جوانان برای پیوستن به سازمان ایجاد میکرد ولی همان افرادی که با این انگیزه جذب و در مراحل مختلف بهتدریج شستوشوی ذهنی و فکری شدند، به جایی رسیدند که به همکاری و همسویی و جاسوسی برای آمریکا وادار گردیدند و به اینکه جنگطلبترین و درندهترین جناحهای امپریالیستی و صهیونیستی در جلساتشان حضور دارند و از آنان حمایت میکنند، افتخار نمودند.
Mohammad Ali Zareian
در کوچه و خیابانهای غرب، مجاهدین هر چیزی را که بیابند، بر میدارند و به سازمان خود میبرند: از حمایت معنوی و امضا گرفته تا حمایت مادی و پول. سازمان بیش از هر چیزی به پول نیاز دارد؛ هر چه بیشتر، بهتر.
Mohammad Ali Zareian
خصوصیت این افراد این است که علاوه بر سیاست، در مذهب نیز دست دارند. از مذهب نوعی تفسیر کاملا شخصی ارائه میدهند و مثلا مدعی میشوند که فرستاده خدا در زمین هستند. خیلی هم واضح و بی پرده این کار را انجام میدهند. چطور ممکن است افراد این چیزها را باور کنند؟ غیرممکن است کسی این را باور کند مگر این که در ساختار بستهای باشد و از آن خارج نشود. متاسفانه بسیاری از غربیان متوجه این مطلب نیستند و میگویند خیلی خوب است که مریم رجوی برای آزادی زنان مبارزه میکند
Mahsa Saadati
تمام اقتدار و ارزش رهبر به این است که اشتباهات خود را بپذیرد و سلاح به دست گیرد و همراه افرادش به جنگ برود و خطای خود را بپذیرد، نه این که افراد را آموزش ندهد و وقتی شکست خوردند، اشتباهات را به گردن آنها بیندازد. در واقع باید گفت سازمان و رهبرانش افراد خود را به مسلخ فرستاده بودند و از قبل میشد نتیجه عملیات را پیشبینی کرد.
Mahsa Saadati
ژان آنوی در نمایشنامه «پرستو» مینویسد: «برای ساخت حقیقت، کافی است حرفی را از خودتان در بیاورید که تا حد امکان بزرگ باشد و بعد، مرتب آن حرف را در گوش مردم بخوانید».
این دقیقا همان کاری است که سازمان در نهایت استادی انجام میدهد.
Mahsa Saadati
«حقیقت هرگز بلافاصله پیروز نمیشود ولی نادانها سرانجام نابود میشوند»
کتابخوان
«دست را نه میتوان به کلی مشت کرد و نه میشود بهکلی بازگذاشت. باید انگشتها را دانه دانه باز کرد تا حقایق از میان آنها، دانه دانه فرو افتند. به این ترتیب هیچ کس زیان نمیبیند، نه آن که دانهای از حقایق را از دست میدهد و نه آن که دانهای را به دست میآورد.»
کتابخوان
نوع سوم عبارت از حبس و شکنجه و بازجویی در سلولهای مخفی درون سازمان است. این سلولها را بیشتر برای مخالفان سیاسی مورد استفاده قرار میدادهاند. بیشتر اعضای سازمان از وجود این سلولها بیخبر بودهاند. آن عده از مصاحبه شوندگان که در این سلولها بودهاند، به دیدهبان حقوق بشر گفتهاند تا وقتی خودشان داخل این سلولها حبس نشده بودند، اطلاعی از وجود این سلولها در داخل قرارگاه نداشتند.
محمدحسین سبحانی به مدت هشت سال و نیم، از ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۱ در یکی از این سلولها حبس بوده است. شاهد دیگری به نام جواهری یار نیز به مدت پنج سال، از نوامبر ۱۹۹۵ تا دسامبر ۲۰۰۰، در سلول مشابهی به سر برده است. هر دوی آنها از اعضای بلند مرتبه سازمان بودهاند که تصمیم میگیرند جدا شوند اما سازمان به بهانه اطلاعاتی که داشتهاند مانع از خروج آنها میشود. سازمان آنها را حبس میکند و سپس تحویل مقامات عراقی میدهد و عراقیها نیز آنها را در زندان ابوغریب حبس میکنند.
Mohammad Ali Zareian
از مشاهدات شاهدان بر میآید که سازمان سه نوع محل را برا ی حبس اعضای معترض خود مورد استفاده قرار میداده است. به گفته این افراد، نوع اول متشکل از تعدادی واحدهای اقامتی در داخل قرارگاههای سازمان بوده که اصطلاحا به آن «مهمانسرا» میگفتهاند. آن تعداد از اعضای سازمان که متقاضی ترک عراق بودهاند، در این واحدها نگهداری میشدهاند و عملا کسی از سرنوشت آنها خبردار نمیشده است چون اجازه خروج از ساختمان و صحبت با سایر اعضا را نداشتهاند و نمیتوانستهاند با خانواده یا دوستان خود در خارج از سازمان تماسی داشته باشند.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۷۰۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۷۰۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۳,۰۰۰
تومان