بریدههایی از کتاب تولستوی و مبل بنفش
۳٫۸
(۵۲۱)
من به پیروی از توصیۀ هنری میلر همیشه اهل امانت دادن کتاب بودهام: «کتابها هم مثل پول دائماً باید در گردش باشند. تا جایی که بشود، قرض بدهید و قرض بگیرید؛ هم کتاب را و هم پول را! مخصوصاً کتاب را؛ کتابها بهمراتب بیشتر از پول، چیزی برای عرضهکردن دارند. کتاب فقط یک دوست نیست، بلکه میتواند دوستان بسیاری برایتان به ارمغان بیاورد. زمانی که با ذهن و روحتان صاحب کتابی هستید، ثروتمندید. اما وقتی آن را به شخص دیگری بدهید سهبرابر ثروتمندید.»
گابز
یگانه پاسخ به اندوه، زندگی کردن است. زندگی کردن همراه نظر داشتن به گذشته. بهخاطر آوردن آنهایی که از دست دادهایم؛ و درعینحال، با امید و اشتیاق به جلو گام برداشتن و آن حس امیدواری و فرصت داشتن را از طریق محبت کردن، سخاوتمندی و همدردی انتقال دادن.
افسانه
هیچ علاج و مرهمی برای اندوه فقدان کسی که دوستش داریم وجود ندارد و وجود نخواهد داشت. اندوه، یک بیماری یا درد نیست. اندوه تنها واکنش ممکن نسبت به مرگ کسی است که دوستش داریم و تأییدی است بر اینکه ما چقدر برای خودِ زندگی ارزش قائلیم؛ برای همۀ شگفتیها، هیجانها، زیباییها و خشنودیهایش.
یگانه پاسخ به اندوه، زندگی کردن است. زندگی کردن همراه نظر داشتن به گذشته. بهخاطر آوردن آنهایی که از دست دادهایم؛ و درعینحال، با امید و اشتیاق به جلو گام برداشتن و آن حس امیدواری و فرصت داشتن را از طریق محبت کردن، سخاوتمندی و همدردی انتقال دادن.
nasim
نه؛ من نیاز داشتم روزی یک کتاب بخوانم. نیاز داشتم بیحرکت بنشینم و کتاب بخوانم. سه سالِ گذشته را صرف دویدن و مسابقه دادن کرده بودم. زندگی خودم و همۀ خانوادهام را با فعالیت و جنبوجوشِ بیوقفه پر کرده بودم؛ و با اینکه اینقدر خودم را از زندگی انباشته بودم، با اینکه اینقدر سریع دویده بودم، موفق نشده بودم از رنج خلاص شوم.
Sophie M
«بخشی از شور و اشتیاق من، مثل همین اشتیاقی که حالا دارم، این است که برای هر تغییری که در زندگیام رخ دهد، پافشاری کنم و هر آنچه در توانم باشد انجام دهم.»
zohreh
«مامان، من امسال دارم از زندگی معمولیام که حسابی برنامهریزی و کنترلشده بود بیستهزار فرسنگ فاصله میگیرم. بهخاطرش از آنماری ممنونم. من زیر آبم و دارم همراه نویسندههای همۀ این کتابهایی که میخوانم شنا میکنم و اکسیژن کلمههایشان را به درون میکشم و او هم آنجاست. زندگیهای توی کتابها دارند به من زندگی میدهند؛ یک زندگی جدید. به من کمک میکنند بتوانم آنماری را درون خودم زنده نگه دارم.»
ناهید
چرا من لایق زندگیکردن هستم؟
خواهرم از دنیا رفته بود و من زنده بودم
ناهید
بخش دوم زندگیاش احتمالاً بدون آن وقفۀ دو سال و دو ماه و دو روزهای که در آسایشگاه مسلولین گذراند از راه نمیرسید. زمانی که او در آنجا گذراند، نهتنها دورۀ نجاتش از بیماری سل بود، بلکه او را از زخمهای باقیماندۀ جنگ هم نجات داد. او یاد گرفت چطور شطرنج بازی کند و چطور بیتوجه به آنچه در دنیا اتفاق میافتد در بالکنی زیر آسمان آبی استراحت کند. زمانی که او به مراقبت از ریههایش گذراند، زمانی بود که برای آماده کردن او برای بقیۀ زندگیاش و قوی کردن جسم و روحش برای شگفتیهایی که هنوز در پیشرو داشت صرف شد.
زهرا۵۸
برنامۀ روزی یک کتاب من، نهتنها روی زندگی من، بلکه روی زندگی کسانی که کتاب خواندنم را با آنها سهیم شده بودم هم تأثیر گذاشته بود. من با بحثکردن دربارۀ کتابها، مثل نویسندهها که با نوشتنْ خالق شادی بودند، لذت کتاب خواندن را گسترش داده بودم. چه موهبتی است سهیم شدن در شادی و آسایش و خرد! هر آنچه من به اشتراک گذاشته بودم، ابتدا خودم با عمل سادۀ نشستن روی مبل بنفش و خواندن یک کتاب کشف کرده بودم.
زهرا۵۸
هیچ موضوعی تا زمانی که میتوانستیم آن را به کتابی که خوانده بودیم ربط دهیم تابو نبود و هر پاسخی مجاز بود. ما آنها را در قالب شخصیتهای داستانها و شرایطشان بیان میکردیم.
زهرا۵۸
حجم
۳۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۳۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۲۵,۲۰۰۳۰%
تومان