بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر استالین (جلد دوم) | صفحه ۱۱ | طاقچه
کتاب دختر استالین (جلد دوم) اثر بیژن  اشتری

بریده‌هایی از کتاب دختر استالین (جلد دوم)

۳٫۴
(۳۷)
او دارای نوعی صبر و تحمل به شیوه روسی بود و اعتقاد داشت آدم نباید هرگز روی ابدی بودنِ داشته‌هایش حساب باز کند.
سارا خانم
«مشکل تو این است که جلوی من مثل یک تکه‌چوب ایستاده‌ای در حالی که باید مثل علفی که باد بر آن می‌وزد خم شوی.»
سارا خانم
خب، عزیز، حالا تو زندگی‌ام را در دستانت گرفته‌ای، پس کاری با آن بکن؛ بندازش دور، به قلبت فشارش بده، یواش یواش بگذارش کنار. مدتی بگذارش توی فریزر، آن‌جا نگهش دار ــ کاری بکن، اگر واقعآ نگران من و احساساتمی کاری بکن. اما، لطفآ، فقط با آن بازی نکن... تنها موقعی آرامم که کنارت باشم، موقعی که بغلت می‌کنم و دستانت را دور خودم حس می‌کنم.
سارا خانم
سال ۱۹۹۶ موقعی که گزارشگری از سوتلانا پرسید آیا خوشحال است؟ او جواب داد: خوشحالی چیست؟ من راضی‌ام و موقعی که شما هفتاد سالتان است، این رضایت چیز بدی نیست. اوقات بسیار خوبی داشتم و اوقات خیلی بد. هرگز خودم را شهید یا قربانی به حساب نیاورده‌ام. چرا باید گلایه کنم؟ گلایه کردن بدترین چیز در دنیاست. در گلایه کردن هیچ خیری نیست. شاید صلیبی برای حمل کردن دارم اما رنج نمی‌برم.
lucifer
جرج عزیز، من آن زمان وا دادم، حالا پس از ده سال هیچ‌کس را جز خودم مقصر نمی‌دانم. باید مثل یک صخره محکم سر حرف خودم می‌ایستادم و از برنامه‌هایم، از ایده‌هایم، دفاع می‌کردم... اما این کار را نکردم.
lucifer
«زندگی مثل یک گورخر است. نوارهای سیاه را از سر می‌گذرانی، اما می‌دانی که به زودی به نوارهای سفید هم خواهی رسید.»
Elhamtarang

حجم

۴۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۵ صفحه

حجم

۴۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۵ صفحه

قیمت:
۳۱۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۰
۱۱
صفحه بعد