بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ‌‫خرس، خواستگاری، تاتیانا رپینا | طاقچه
کتاب ‌‫خرس، خواستگاری، تاتیانا رپینا اثر آنتوان چخوف

بریده‌هایی از کتاب ‌‫خرس، خواستگاری، تاتیانا رپینا

نویسنده:آنتوان چخوف
انتشارات:نشر جوانه توس
امتیاز:
۴.۱از ۱۶ رأی
۴٫۱
(۱۶)
کوزما: به چه دردی می‌خورد... همه‌اش بیهوده است. خادمکلیسا: چی؟ کوزما: همین مراسم ازدواج را می‌گویم... هر روز عقد می‌کنیم، غسل تعمید می‌دهیم و مراسم عزاداری برپا می‌کنیم. چه فایده‌ای دارد... خادم کلیسا: آیا تو چیز خاصی می‌خواستی؟ کوزما: نه چیزی نمی‌خواهم. همین‌طوری گفتم... ولی همه این‌ها بیهوده‌اند. هر روز می‌خوانند، بخور می‌دهند، قرائت می‌کنند. اما خدا نمی‌شنود. چهل سال است که این‌جا خدمت می‌کنم ولی حتی یک بار هم اتفاق نیافتاده که خدا صدای آن‌ها را بشنود... آخر این خدا کجاست، نمی‌دانم... همه این کارها بیهوده است... خادم کلیسا: بله، (گالش‌هایش را می‌پوشد.) آن‌قدر فلسفه‌بافی کن تا سرت گیج برود. (درحالی‌که گالش‌هایش سر و صدا می‌کنند، به راه می‌افتد.) خداحافظ! (خارج می‌شود.)
کاربر ۳۶۸۳۴۵۱
توهین مردها را داد! تساوی حقوق یعنی تساوی حقوق! تساوی باید در همه چیز رعایت شود! مرده شویشان را ببرند! باید دوئل کنیم!
Idaw

حجم

۴۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۷۸ صفحه

حجم

۴۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۷۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد