بریدههایی از کتاب این کتاب را بسوزان؛ برندگان پن از قدرت واژگان میگویند
۳٫۷
(۳)
نویسنده با حقیقت شخصی خودش آغاز میکند؛ با زندگی مبهم اما آسیبپذیر و –آن زمان که از دست رفت- گرانبهایی که پیش از نویسنده شدن آن را میزیسته؛ اما زمانی که این تأثرات آغازین –در فرآیندی چند ساله- تخلیه شدند، او خود را بازمییابد که هرچند به تمامی تهی شده، اما هنوز در نقش نویسنده مانده است. نقشی که میتواند خوانندگانی چشمانتظار و عادتی به برقراری ارتباط را برایش به همراه داشته باشد. پس از آن است که او به عنوان یک نویسنده میمیرد و به یک ابژة فرهنگی بیجان صرف مبدل میشود، یا با تسلیم دوبارة اگوی خود، مثل بار نخست، با تازه کردن پارههای تجربیاتش و بهبود دادن عملکرد ذهنش، حیاتی دوباره مییابد.
کاوشگر
قدما گفتهاند که فایدة شعر، فایدة نوشتن، سرگرم کردن و آموزش دادن بوده است
شراره
از همه چیز گذشته، رمانها تنها منبع نیستند. فیلمها و تلویزیون و حتی داستانهای مصور در حال تولید حجم انبوهی از روایات داستانی هستند و جمعیت انسانی همچنان آنها را با اشتیاق فراوانی میبلعد. این از آن روست که انسانها به داستان نیاز دارند. نیاز آنها به داستان تقریباً به شدت نیازشان به غذاست و به هر صورتی که داستانها ارائه شوند –چه چاپشده بر روی کاغذ و چه بر روی صفحة تلویزیون- تصور زندگی بدون آنها غیرممکن است.
کاوشگر
داستانهای پریان اغلب سنگدلانه و خشن هستند و گردنزدنها، آدمخواری، تغییر شکلهای گروتسک و جادوهای شریرانه را به نمایش میگذارند. ممکن است کسی فکر کند که این مواد و محتوا برای یک کودک خردسال بیش از اندازه ترسناک است اما آنچه که این داستانها کودک را قادر به تجربهاش میسازند، دقیقاً رویارویی اوست با ترسهای شخصی و عذابهای درونیاش در یک فضای کاملاً امن و حفاظتشده. جادوی داستانها همین است –آنها میتوانند ما را به اعماق جهنم بیاندازند اما در نهایت خطری ندارند.
کاوشگر
ادبیات ابزاری برای آدمها بوده و هست تا بتوانند با آن خودشان را از نو کشف کنند.
شراره
«بردگی، دروغ و ترور... این سه مصیبت دلایل سکوت آدمی هستند که آنان را از یکدیگر مخفی میکند و به آنان مجال نمیدهد تا خود را بازشناسند»
شراره
از لحظهای که حرف زدن را میآموزیم، اشتهایمان برای داستان روز به روز بیشتر میشود. آنهایی از ما که میتوانیم کودکیمان را به خاطر بیاوریم، یادمان هست که با چه اشتیاقی از زمان داستان قبل از خواب، آنگاه که مادر یا پدرمان در اتاق نیمهتاریک کنارمان مینشست و کتاب داستانهای پریان را برایمان میخواند، لذت میبردیم.
آنهایی از ما که صاحب فرزند هستیم، با این توجه مجذوبانهای که وقتی کتاب میخوانیم در چشم فرزندانمان هست، میتوانیم بدون دشواری آنها را مسحور کنیم. این علاقة شدید به شنیدن از کجاست؟
کاوشگر
هنرمند در عین حال موجودی سیاسی است، همواره آگاه به آنچه در جهان روی میدهد، چه دلخراش باشد یا تلخ یا شیرین، و نمیتواند مانع از آن شود که رویدادها او را شکل دهند
شراره
ادبیات در مقام شاهدی بر فجایع، چه جایگاه، وظیفه و معنایی خواهد داشت، بیآنکه از این رویدادها که عامدانه و بیرحمانه به ویرانی مشغولاند پیشی گیرد؛ آنهم زمانی که جهان، به تمامی و در تمام منازعات در خط مقدم قرار دارد؟
شراره
آزادی بیان در احساس غرور ریشه دارد و در اصل خود، بیانی است از غرور انسانی.
شراره
ما به آزادی بیان نیازمندیم تا خود را درک کنیم، افکار درونی پر سایهروشن و متعارضمان را
شراره
در هر کشوری، آزادی اندیشه و بیان، حق جهانشمول آدمی است. آزادی، که انسان مدرن چون آب و نان مشتاق و محتاج آن است، هیچگاه نباید با احساسات ملیگرایانه، حساسیتهای اخلاقی، یا –بدتر از همه- منافع تجاری یا نظامی، محدود شود. اگر ملتهای بسیاری شرمناک رنجشان از فقرند، از آن رو نیست که آزادی بیان دارند، که به دلیل نداشتنِ آن است.
شراره
هر رمان مشارکت برابری است میان نویسنده و خواننده و این تنها جایی در دنیاست که دو غریبه میتوانند در صمیمیتی مطلق و بینقص با یکدیگر ملاقات کنند. من زندگیام را در گفتگو با مردمی گذراندهام که هرگز آنها را ندیدهام
شراره
این موضوع به نظرمان حیرتانگیز آمد که زنبودن بهخودیخود به معنی داشتن هوش، استعداد، توانایی و جذابیت کمتر در برابر مردان، حتی ناخوشایندترین آنهاست.
شراره
گاهی، زمانی که تهی میشوم، زمانی که واژهها نمیآیند، وقتی میفهمم پس از خطخطی کردن چندین صفحه هنوز یک سطر هم ننوشتهام، توی کاناپهام فرو میریزم و گیج و مبهوت همانجا دراز میکشم، غرق در باتلاق ناامیدی، در حالی که از خودم متنفرم و خودم را به خاطر این غرور جنونآمیز ملامت میکنم. غروری که وامیداردم تا در پی یک خیال اینطور نفسنفس بزنم. یک ربع بعد همهچیز عوض میشود؛ قلبم با شادی میتپد.
شراره
کافکا نوشت که یک کتاب تبری است برای شکستن دریای یخزدة درونمان.
شراره
تقویت احساس همدلی به واسطة همذات پنداری با زندگی شخصیتهای داستانی، عموماً به عنوان یکی از اهداف روایت مطرح شده است
شراره
انسانها به داستان نیاز دارند. نیاز آنها به داستان تقریباً به شدت نیازشان به غذاست و به هر صورتی که داستانها ارائه شوند –چه چاپشده بر روی کاغذ و چه بر روی صفحة تلویزیون- تصور زندگی بدون آنها غیرممکن است.
imaanbaashtimonfared
ما بزرگتر میشویم اما عوض نمیشویم. پیچیدهتر میشویم اما در درونمان همچنان مثل خودِ جوانترمان، مشتاق به شنیدن داستان بعدی و بعدی باقی میمانیم. سالهاست که در یکیک کشورهای غربی مقاله پشت مقاله منتشر میشود تا بر این واقعیت افسوس بخورند که هر روز افراد کمتری کتاب میخوانند و به زمانهای پای گذاشتهایم که عدهای آن را «دورة پساادبیات» نامیدهاند. این قضیه میتواند درست باشد ولی در عین حال این مسئله اشتیاق فراگیر نسبت به داستانها را کاهش نداده است.
کاوشگر
انجام دادن کاری به قصد لذت و زیبایی محض انجام آن. به تلاش لازم و ساعات طولانی تمرین و انضباط لازم برای تبدیل شدن به یک پیانیست یا رقصندة ورزیده فکر کنید. تمام رنجها و مرارتها، تمام فداکاریها برای رسیدن به چیزی که یکسره و به طرز با شکوهی... بیفایده است.
با این وجود، داستان در قلمرویی قرار گرفته که به نوعی با سایر هنرها تفاوت دارد. واسطة آن زبان است و زبان چیزی است که میان ما و دیگران مشترک است؛ چیزی عمومی برای همة ماست.
کاوشگر
حجم
۷۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
حجم
۷۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان