مؤمنینی که در این آیه ذکر شدهاند، باید این یقین را داشته باشند، که غیر از خدا هیچکس از خود استقلالی ندارد، و هیچ سببی تاثیر و سببیت ندارد مگر به اذن خدا، وقتی چنین یقینی برای کسی دست داد، دیگر از هیچ پیشامد ناگواری ناراحت و اندوهناک نمیشود و از هیچ محذوری که احتمالش را بدهد نمیترسد، این است معنای اینکه فرمود: (نه خوفی بر آنان هست، و نه اندوهناک میشوند)، وگرنه معنا ندارد که انسان حالتی پیدا کند که از هیچ چیز نترسد، و هیچ پیشامدی اندوهناکش نسازد، پس این همان ایمان مرتبه چهارم است، که در قلب کسانی پیدا میشود، که دارای اسلام مرتبه چهارم باشند
چڪاوڪ
صرف علم به چیزی و یقین به این که حق است، در حصول ایمان کافی نیست. به عبارتی دیگر نمیشود صاحب آن علم را مؤمن به آن چیز دانست، بلکه باید به مقتضای علم خود نیز ملتزم باشد، به طوری که آثار عملی علم- هر چند مختصر- از وی بروز کند. پس کسی که علم دارد به این که خدای تعالی، الهی است که جز او الهی نیست و به مقتضای علمش نیز التزام دارد، یعنی در مقام انجام مراسم عبودیت خود و الوهیت خدا بر میآید، چنین کسی مؤمن است، امّا اگر علم مزبور را دارد ولی التزام به آن را ندارد و عملی که علمش را بروز و از عبودیتش خبر دهد ندارد چنین کسی عالم هست و مؤمن نیست.
چڪاوڪ
کتاب خدای تعالی، مَثَلِ معلمی است که کلیات علمی را در کوتاهترین بیان و کمترین لفظ برای شاگردانش بیان میکند و دستور میدهد که به آن عمل کنند.
وقتی انسان متوجه معلومات خود نباشد و با عمل به آن معلومات و تمرین عملی دائمی به یاد آنها نباشد، به تدریج از یادش میرود.
چڪاوڪ
هر قدر خلوص آدمی از شک و از خطوات شیطان کاملتر شود، صعود و ارتفاع علم شدیدتر و سریعتر میشود.
چڪاوڪ
عمل هر چه باشد ناشی از علمی است که مناسب آن است و عمل ظاهری بر آن علم باطنی دلالت میکند و همانطور که علم در عمل اثر میگذارد، عمل هم در علم اثر متقابل دارد، و باعث پیدایش آن میشود و یا اگر موجود باشد باعث ریشهدار شدن آن در نفس میگردد
چڪاوڪ
کتاب الله عزیز، کتاب علم و عمل است، نه کتاب تئوری و فرضیه، و نه کتاب تقلید کورکورانه.
چڪاوڪ
یکجا فرموده: ﴿فَیدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ؛ پروردگارشان آنها را داخل در رحمت خود میکند﴾ یعنی داخل در بهشت میکند.
و جای دیگر فرموده: ﴿یدْعُونَ فِیها بِکلِّ فاکهَةٍ آمِنِینَ؛ در بهشت هر میوه را که بخواهند صدا میزنند در حالی که ایمن هستند﴾.
و خواننده عزیز اگر در جمله ﴿وَ أَدْخَلْناهُ فِی رَحْمَتِنا﴾ و نیز در ﴿وَ کلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ﴾ دقت کند که خدا در این دو مورد عمل را به شخص خودش نسبت میدهد و میفرماید: (ما او را داخل در رحمت خود میکنیم) و نمیفرماید: (او داخل در رحمت ما میشود).
09127668873