بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حرمان هور؛ دست‌نوشته‌های شهید احمدرضا احدی | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب حرمان هور؛ دست‌نوشته‌های شهید احمدرضا احدی اثر علی‌رضا کمری

بریده‌هایی از کتاب حرمان هور؛ دست‌نوشته‌های شهید احمدرضا احدی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۹از ۲۶ رأی
۴٫۹
(۲۶)
نتیجه می‌گیرد که «زندگی آمیخته است با نبرد، استقامت در برابر این حوادث که تمام این‌ها ـ بلاـ است و بس. هر واقعه‌ای آزمایشی است و این تویی که از این آزمایش‌ها باید سرفراز بیرون بیایی».
زهره صابر
برای محمد: بر فرس تندرو هر که تو را دید، گفت برگ گل سرخ را باد کجا می‌برد تو در نماز عشق چه خواندی؟ که در آن ماه مبارک، در آن لیله قدر به خون خویش غلتیدی و هنوز که هنوز است، جسم پاره پاره و بی‌کفن تو در آن کربلا، هر شب به نماز می‌ایستد که: العفو، العفو، العفو...
sayedi
وقتی به یاد اولین روز و آخرین روز پایگاه می‌افتم احساس عجیبی به من دست می‌دهد. روز اول هوا بارانی بود، زمین گل بود، کوهستان‌ها برایم غریب بودند، منطقه به نظرم عجیب می‌رسید، همه غریب بودند. اما روز آخر دیگر تمام منطقه را می‌شناختم، هوا آفتابی بود، زمین خشک با کوهستان‌های آشنا، دیگر ابهامی از منطقه برایم نبود... روز اول احساس کردم که دوباره به جبهه آمده‌ام و روز آخر احساس می‌کردم که می‌خواهم از وطن اصلی هجرت کنم؛ می‌خواهم از خانه‌ام هجرت کنم.
زهره صابر
در همان حال بود که با خود می‌گفتم: یک سال گذشت. ای نفس تو هنوز زنده‌ای؟ یک سال گذشت و تو هنوز از قافله راهیان نور عقب مانده‌ای. یک سال از فقدان یارانت گذشت و تو هنوز در بی‌تفاوتی به سر می‌بری. تو هنوز خالص نشده‌ای. هر که را خدا خالص کرد شهیدش می‌کند. بدان که همه رفتند و تو با مشتی خاک مانده‌ای. با مشتی خاطره‌های فراموش‌ناشدنی.
زهره صابر

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۴۸,۳۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد