بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مائوی دوم | طاقچه
تصویر جلد کتاب مائوی دوم

بریده‌هایی از کتاب مائوی دوم

نویسنده:دان دلیلو
انتشارات:انتشارات ورا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۵از ۲ رأی
۲٫۵
(۲)
بدن آیت‌الله روح‌الله خمینی بود که در محفظه‌ای شیشه‌ای روی سکویی بلند گذاشته بودند، پیش چشمان جمعیتی که تا کیلومترها امتداد می‌یافت. دوربین عاجز بود از قاب گرفتن کل آن جمعیت.
صاد
شما در حال حاضر آدم‌هایی ناموجود هستید، قربانیانی بدون تماشاچی. مگر کشته شوید تا شاید به شما توجه کنند.
صاد
- سال قبل در شیلی بودم. سردبیری را دیدم که به خاطر چاپ کاریکاتورهایی از ژنرال پینوشه او را به زندان انداخته بودند. جرمش سوءِ‌قصد به تصویر ژنرال بود. - جرمش کاملاً مستدل می‌نماید!
صاد
همیشه چیزی هست که کودک نباید ببیند، اما شرایط بزرگ شدن ایجاب می‌کند که آن را ببیند.
صاد
توفانی سهمگین در شهر درگرفت. رگبار تگرگ بر تن آلونک‌های قوطی‌کبریتی فرود می‌آمد و درهم می‌کوبیدشان. با خودش گفت: دانه‌های تگرگی به اندازه‌ی دانه‌های تگرگ!
صاد
در جوامعی که تا مرز ابهام و اشباع نزول پیدا کرده‌اند، ترور تنها عمل با معنا به شمار می‌رود.
صاد
نوعی از داستان باریکه‌ای از جهان را به درون خود راه می‌دهد. نوع دیگر از درون به بیرون فشار می‌آورد، به نظام اجتماع، تا مگر آنجا امکان شرح و بسط بیابد.
صاد
بریتا دلربا شده بود، بی‌اندازه تن‌آسا و روده‌دراز، برخوردار از انرژیی اعجاب‌آور برای حرف زدن که از بطن بیرون زده و به مرزهای لب و زبان بی‌تابش رسیده بود. سبک استخوان می‌نمود و زیبا، مثل کسانی که از نقطه‌ای دورافتاده در منطقه‌ی سوزان حاره بازگشته باشند.
صاد
مردم از ازل خودشان را از دست نوزادان خلاص کرده‌اند. رسمی قدیمی است. خودم هم شک دارم که سر راهی نبوده باشم. حالا دیگر خودت تا ته‌اش را بخوان.
صاد
همسرش، ماورین ، بغل دست‌اش نشسته است. جسور و قبراق می‌نماید امروز، با لباس‌هایی به رنگ‌های ملیح تا یأسی را که در درونش موج می‌زند، جبران کند.
صاد

حجم

۳۶۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۲ صفحه

حجم

۳۶۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۲ صفحه

قیمت:
۱۱۲,۷۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد