بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رویای کتی | صفحه ۲ | طاقچه
۴٫۳
(۱۲)
"کتی، یکی از چیزهایی که به خاطرش غصه می‌خوری، این است که نمی‌توانی کاری برای بچه‌ها بکنی. می‌دانی، به نظر من لازم نیست به این خاطر ناراحت باشی." کتی با تعجب پرسید: "چطور؟" "چون تو می‌توانی به دردشان بخوری. به نظر من، تو الآن بیش‌تر از زمانی که حالت خوب بود و همه‌اش این‌ور و آن‌ور می‌دویدی، فرصت داری که به بچه‌ها رسیدگی کنی. الآن می‌توانی تقریباً هر کاری دوست داشته باشی با آن‌ها انجام بدهی." کتی با ناراحتی گفت: "نمی‌فهمم منظورتان چیست. بیش‌تر وقت‌ها من اصلاً نمی‌دانم آن‌ها کجا هستند و چه می‌کنند. خودم هم که می‌دانید، نمی‌توانم بروم دنبال‌شان." "ولی می‌توانی اتاقت را آن‌قدر دوست‌داشتنی کنی که خودشان دل‌شان بخواهد بیایند پیشت! متوجه نیستی که آدم مریض یک فرصت فوق‌العاده دارد؟ او همیشه در دسترس است. هر کسی با او کار داشته باشد می‌داند کجا باید برود. اگر دیگران دوستش داشته باشند به قلب خانه تبدیل می‌شود. اگر بتوانی کاری کنی که کوچک‌ترها احساس کنند وقتی خسته، خوشحال یا ناراحت هستند یا حتی وقتی کار بدی کرده‌اند و پشیمانند، اتاقت برای‌شان از همه‌جا بهتر است و کتی که آن‌جا زندگی می‌کند همیشه از دیدن‌شان خوشحال می‌شود، آن‌وقت برد با توست.
بوک تاب
"وای پدر! حالا می‌فهمم منظورت چیست! کی فکر می‌کرد یک چیز کوچک مثل ندوختن بند کلاه می‌تواند این‌طور یک روز را تغییر بدهد؟ اما حرف‌های شما یادم می‌ماند و دیگر خودم را به دردسر نمی‌اندازم. حالا می‌بینی..." در آن لحظه او واقعاً به گفته‌هایش اعتقاد داشت اما صبح روز بعد، همه‌چیز را فراموش کرد و باز به دردسر افتاد.
Lily

حجم

۹٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۹٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد