بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور | طاقچه
تصویر جلد کتاب برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور

بریده‌هایی از کتاب برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۵۰ رأی
۴٫۶
(۵۰)
«ای برادر عرب که به دنبال من می‌گردی تا گلوله‌ات را در سینه‌ام بنشانی و مرا شهید کنی. بدان که تو، حالا دنبال من می‌گردی، اما روز قیامت، من به دنبال تو خواهم گشت! با این تفاوت که تو دنبال من می‌گردی که مرا بکشی و من به دنبال تو خواهم گشت تا تو را شفاعت کنم.»
pz
تمام کسانی که در طول تاریخ منشأ تأثیر بوده و در دوستان و اطرافیان خود اثر گذاشتند، یک ویژگی مهم داشتند و آن اینکه بسیار اهل مطالعه بودند. آن هم کتاب‌هایی که بتواند در مسیر زندگی آن‌ها را یاری کند.
s.latifi
ما حتی با دشمن خود مهربان هستیم. ما شاگردان چنین مکتبی هستیم.
Rogayyeh
اما عبارت عجیبی که او برای قاتل خود، در وصیت نامه‌اش آورد، تعجب همگان را برانگیخت. مگر می‌شود انسانی این‌گونه عمل کند؟! عبارتی که حاج قاسم، در عملیات آزادسازی بوکمال سوریه در جمع مدافعان حرم به آن اشاره کرد و گفت: ما حتی با دشمن خود مهربان هستیم. ما شاگردان چنین مکتبی هستیم. اما عبارات عجیب حاج علی محمدی‌پور: «ای برادر عرب که به دنبال من می‌گردی تا گلوله‌ات را در سینه‌ام بنشانی و مرا شهید کنی. بدان که تو، حالا دنبال من می‌گردی، اما روز قیامت، من به دنبال تو خواهم گشت!
خاک‌پای‌دوست‌داران‌خدا
با این تفاوت که تو دنبال من می‌گردی که مرا بکشی و من به دنبال تو خواهم گشت تا تو را شفاعت کنم.» حاج قاسم سلیمانی حتی در کنگره کرمان شناسی اشاره‌ای به همین قسمت وصیت حاج علی کرد و گفت: این عبارات را سال‌ها قبل، برای مرحوم آیت‌الله مشکینی خواندم. ایشان بعد از شنیدن وصیت حاج علی، یک ربع ساعت اشک ریختند و گفتند: این کلام و این حالت، برای اولیای خاص خداست.
خاک‌پای‌دوست‌داران‌خدا
. وقت نماز شد. حسین نمازش را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. گویی خدا در مقابلش ایستاده و او را مشاهده می‌کند. بعد من ایستادم به نماز. در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند. خیلی دوست داشتم مثل حسین اهل یقین شوم. پس از اتمام نماز دیدم حسین از دور به من نگاه می‌کند و می‌خندد! پرسیدم: چیزی شده!؟ گفت: می‌خواهی یقینت زیاد شود؟! با تعجب نگاهش کردم
mb
تمام کسانی که در طول تاریخ منشأ تأثیر بوده و در دوستان و اطرافیان خود اثر گذاشتند، یک ویژگی مهم داشتند و آن اینکه بسیار اهل مطالعه بودند. آن هم کتاب‌هایی که بتواند در مسیر زندگی آن‌ها را یاری کند.
montazer313
می‌گویند انسان‌های بزرگ، در دوران کودکی و نوجوانی، باسختی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها از مشکلات فرار نمی‌کنند، بلکه برای حل مشکلات، تلاش می‌کنند. علی از همان بچگی اهل کار بود، از بیکاری بدش می‌آمد، می‌رفت درو می‌کرد، خرمن می‌کوبید، درخت قلمه می‌زد، زمین را شخم می‌زد. نشد درختی بکارد و آن درخت نگیرد. دستش خیلی خوب بود، با آن سن کمش، شب‌ها برای آبیاری می‌رفت سر زمین، از تاریکی و تنهایی نمی‌ترسید. علی بچه فهمیده و فعالی بود. همیشه دلش می‌خواست کار بکند، اصلاً از کار واهمه نداشت،
montazer313
یکی از آن‌ها گفت آن بسیجی اصلاً خانه‌ای ندارد که بتواند شما را به آنجا ببرد، پرسیدم پس کجا زندگی می‌کند؟ گفت توی پایگاه بسیج، گفتم چرا آنجا؟ چرا با پدر و مادرش زندگی نمی‌کند؟ گفت پدرش مرده و مادرش هم ازدواج کرده و رفته دنبال زندگی خودش
گمنام
در سال ۶۳ هنگام عملیات بدر، فرمانده گروهان بود. سپس جانشین گردان شد. حاج علی عاشق حضرت صدیقه طاهره بود. در سال ۱۳۶۴ از سوی حاج قاسم سلیمانی به فرماندهی گردان ۴۱۲ حضرت زهرا (س) در لشکر ثارالله منصوب شد.
خاک‌پای‌دوست‌داران‌خدا
می‌گویند انسان‌های بزرگ، در دوران کودکی و نوجوانی، باسختی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها از مشکلات فرار نمی‌کنند، بلکه برای حل مشکلات، تلاش می‌کنند.
ام‌البنین
«ای برادر عرب که به دنبال من می‌گردی تا گلوله‌ات را در سینه‌ام بنشانی و مرا شهید کنی. بدان که تو، حالا دنبال من می‌گردی، اما روز قیامت، من به دنبال تو خواهم گشت! با این تفاوت که تو دنبال من می‌گردی که مرا بکشی و من به دنبال تو خواهم گشت تا تو را شفاعت کنم.»
ام‌البنین
هرزمان او را می‌دید، با روی باز از او استقبال می‌کرد. آن‌ها در پایان راه دنیایی نیز در کنار هم بودند. وقتی در کنار سیم‌های خاردار، راه رزمندگان بسته شد، حسینعلی خود را بر روی سیم‌ها انداخت و پلی شد برای عبور رزمندگان.
mb
وقتی در کنار سیم‌های خاردار، راه رزمندگان بسته شد، حسینعلی خود را بر روی سیم‌ها انداخت و پلی شد برای عبور رزمندگان.
mb
بچه‌های هم سن او دنبال بازی بودند. کاری به کتاب و این جور چیزها نداشتند، اما علی تشنه خواندن بود. تشنه‌ای که هر چه بیشتر می‌خواند، تشنگی‌اش بیشتر می‌شد. ما خوشحال بودیم که خداوند چنین بچه‌ای نصیب‌مان کرده است.
کاربر ۴۷۲۱۶۸۴
همه می‌دانستند سخنانی که از دل براید همیشه بر دل‌ها خواهد نشست.
ام‌البنین
واقعاً عجیب بود. ما یک پیرمرد داشتیم بنام دهقانی، سابقه طولانی جهاد داشت. حتی سابقه مبارزات سیاسی قبل از انقلاب داشت. هم پدر شهید بود و هم برادر شهید. او هر وقت می‌خواست قسم بخورد، به جان حاج علی محمدی قسم می‌خورد. یعنی این قدر نسبت به حاج علی مشتاق و مجذوب بود. وقتی حاج علی شهید شد، او یک حالت روانی پیدا کرد! اصلا آرام و قرار نداشت. بعد از جنگ هم که به کرمان آمد، اصلاً نمی‌توانست خود را کنترل کند و یک حالت خاصی پیدا کرده بود. این‌قدر حاج علی بر نیروهایش تأثیر داشت.
میثم
یک ویژگی خاصی در حاج علی وجود داشت که در بیشتر فرماندهان دلاور دوران جنگ دیده می‌شد. آن هم ارادت خاص به وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) بود.
shariaty
هر روز او را می‌بردند حمام آب سرد، بعد، با تیغ تاول‌ها را می‌بریدند! شنیدن این مطلب سخت است چه رسد به تحمل این وضعیت.
mb
انقلاب اسلامی حق است، من از همه انتظار دارم که پشتیبان حق باشند... از مردم پشت جبهه می‌خواهم که بی‌تفاوت نباشند، این بچه‌هایی که جانشان را گرفته‌اند کف دستشان و به سوی شهادت می‌روند، به خاطر آن‌هاست که این کار را انجام می‌دهند... جوانان باید جبهه‌ها را پر کنند و ...
رضوان

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد