بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور اثر گروه نویسندگان

بریده‌هایی از کتاب برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۴۶ رأی
۴٫۷
(۴۶)
می‌گویند انسان‌های بزرگ، در دوران کودکی و نوجوانی، باسختی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها از مشکلات فرار نمی‌کنند، بلکه برای حل مشکلات، تلاش می‌کنند.
ام‌البنین
هرزمان او را می‌دید، با روی باز از او استقبال می‌کرد. آن‌ها در پایان راه دنیایی نیز در کنار هم بودند. وقتی در کنار سیم‌های خاردار، راه رزمندگان بسته شد، حسینعلی خود را بر روی سیم‌ها انداخت و پلی شد برای عبور رزمندگان.
mb
همه می‌دانستند سخنانی که از دل براید همیشه بر دل‌ها خواهد نشست.
ام‌البنین
«ای برادر عرب که به دنبال من می‌گردی تا گلوله‌ات را در سینه‌ام بنشانی و مرا شهید کنی. بدان که تو، حالا دنبال من می‌گردی، اما روز قیامت، من به دنبال تو خواهم گشت! با این تفاوت که تو دنبال من می‌گردی که مرا بکشی و من به دنبال تو خواهم گشت تا تو را شفاعت کنم.»
ام‌البنین
وقتی در کنار سیم‌های خاردار، راه رزمندگان بسته شد، حسینعلی خود را بر روی سیم‌ها انداخت و پلی شد برای عبور رزمندگان.
mb
یک ویژگی خاصی در حاج علی وجود داشت که در بیشتر فرماندهان دلاور دوران جنگ دیده می‌شد. آن هم ارادت خاص به وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) بود.
shariaty
هر روز او را می‌بردند حمام آب سرد، بعد، با تیغ تاول‌ها را می‌بریدند! شنیدن این مطلب سخت است چه رسد به تحمل این وضعیت.
mb
انقلاب اسلامی حق است، من از همه انتظار دارم که پشتیبان حق باشند... از مردم پشت جبهه می‌خواهم که بی‌تفاوت نباشند، این بچه‌هایی که جانشان را گرفته‌اند کف دستشان و به سوی شهادت می‌روند، به خاطر آن‌هاست که این کار را انجام می‌دهند... جوانان باید جبهه‌ها را پر کنند و ...
رضوان
واقعاً عجیب بود. ما یک پیرمرد داشتیم بنام دهقانی، سابقه طولانی جهاد داشت. حتی سابقه مبارزات سیاسی قبل از انقلاب داشت. هم پدر شهید بود و هم برادر شهید. او هر وقت می‌خواست قسم بخورد، به جان حاج علی محمدی قسم می‌خورد. یعنی این قدر نسبت به حاج علی مشتاق و مجذوب بود. وقتی حاج علی شهید شد، او یک حالت روانی پیدا کرد! اصلا آرام و قرار نداشت. بعد از جنگ هم که به کرمان آمد، اصلاً نمی‌توانست خود را کنترل کند و یک حالت خاصی پیدا کرده بود. این‌قدر حاج علی بر نیروهایش تأثیر داشت.
میثم
نمی دانید چه وضعیتی داشت. حاجی مدتی در همان بیمارستان بستری بود. هر روز او را می‌بردند حمام آب سرد، بعد، با تیغ تاول‌ها را می‌بریدند! شنیدن این مطلب سخت است چه رسد به تحمل این وضعیت. دم عید بود، گاهی می‌نشستم کنار پنجره، به حیاط و خیابان زُل می‌زدم، فکر می‌کردم آن‌هایی که در این روزها دنبال خرید و جور کردن وسایل عید هستند، می‌توانند تصور کنند بسیاری از بهترین بچه‌های این آب و خاک، چقدر درد می‌کشند و در چه شرایطی زندگی می‌کنند؟»
کتابدوست

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰
۵۰%
تومان