بریدههایی از کتاب سیمای زنی در میان جمع
۳٫۸
(۶۲)
چیزی که این دختر را عجیب و غیرقابل نفوذ مینمود: لنی یک روح کارگری در خود داشت، آره درست میگویم یک روح کارگری، مخصوصا در برابر چیزهایی مثل پول و زمان و چیزهای بسیار دیگر. او میتوانست بهراحتی راهش را در زندگی باز کند، ولی چنین آرزویی را در سر نمیپروراند، در حالیکه هم عرضهاش را داشت و هم امکانش را.
شاخه نبات
این لنی را... پرواضح است که همه مردها، حتی والتر حقهباز (مقصود پلزر است که در حال حاضر هفتاد سال دارد ــ نویسنده)، میخواستند به هر ترتیبی که شده است با او رابطه داشته باشند، ولی هیچکس واقعا جرئت ابراز آن را نداشت. لنی دستنیافتنی بود، بدون آنکه خیلی تظاهری در این مورد بکند.
شاخه نبات
بالأخره چه کسی به خندهها و رنجهای ما میاندیشد. بر شیطان لعنت، آیا اینها مسائلی نیستند که باید متفکران به آنها پاسخ دهند؟ علم به چه درد میخورد؟ و علمایی که با تهیه طرحهای بسیار پرخرج موفق میشوند که از کره ماه خاک یا چند تا سنگ بیارزش سوغات بیاورند کارشان چه ارزشی دارد اگر نتوانند تعاریفی در خصوص اساسیترین چیز زندگی یک انسان ارائه دهند؟
شاخه نبات
یا چطور میشود میزان درد و رنج جسمی یا روحی را اندازه گرفت؟ ی
شاخه نبات
این اساسیترین چیز زندگی که به آن خوشبختی میگویند چیست؟
شاخه نبات
اساسیترین چیز برای یک انسان چه چیز است؟ چه کسی میتواند بگوید برای فردی چه چیزی بیشتر از چیز دیگر ارزش دارد؟
شاخه نبات
چه احساسات جنایتکارانهای بایستی جلوی چشمان دشمنانت را گرفته باشد، که حتی امروز تو را، که برای بقای خودت در نبردی، بربر بخوانند!
شاخه نبات
او فقط یک جملهپرداز بود، همین و بس. باز هم تکرار میکنم، بچه بدی نبود، نه، بلکه دچار عقده خود برتربینی بود، که ما ریشهاش را میدانستیم از کجا ناشی میشود»
شاخه نبات
«هرچه طبیعت فرد حساستر باشد و ضربه به اساسیترین قسمت وجودش وارد شده باشد، به همان نسبت هم رنج او افزونتر است.»
شاخه نبات
«درجه حساسیت هر فرد نسبت به درد فرق میکند، مخصوصا وقتی که به درد جسمی درد روحی هم اضافه شود. وجود این دو درد پدیدآورنده درد ذهنی خواهد شد.»
شاخه نبات
آنچه او را به طرف این دو میکشانید نفس بازی بود. روح یک قمارباز در وجودش خانه کرده بود،
شاخه نبات
حقیقت این بود که مد روز در آن دوره کسب قدرت بود و او هم کسی بود که برای آن ساخته شده بود بدون آنکه واقعا تشنه آن باشد؛ زیرا به همان اندازه که حریص در جمعآوری پول نبود به همان اندازه هم حریص در کسب قدرت نبود.
شاخه نبات
آنچه در او افسونم میکرد این بود که چطور این دهاتی درشتهیکل دیرآشنا با کله کارگریاش تبدیل به یک آقای تمام عیار شده بود، همچنان درشتهیکل و همچنان دیرآشنا باقی مانده بود.
شاخه نبات
اگر دلتان میخواهد میتوانید عمل آنها را اقدامی سمبولیک بنامید با حرف لامی که هرچه دلتان میخواهد آن را بکشید و تکرار کنید...
شاخه نبات
اظهارات شهود و مطلعین اینطور برمیآید که لنی چیزی از دنیایی که در آن زندگی میکند سر درنمیآورد و احتمالاً هرگز هم سر در نخواهد آورد. او نمیفهمد که چرا آنقدر دور وریهایش با او دشمناند و بیگذشتی و کینهتوزی آنها به چه دلیل است.
شاخه نبات
او سی و دو سال تمام، البته با چند تا قطع و وصل، به امر عجیب و غریبی اشتغال داشت که در عرف متداول و مرسوم به آن «کار» میگویند
شاخه نبات
حجم
۵۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۵۷ صفحه
حجم
۵۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۵۷ صفحه
قیمت:
۱۹۸,۵۰۰
تومان