بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خواجه عبدالله انصاری | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خواجه عبدالله انصاری

بریده‌هایی از کتاب خواجه عبدالله انصاری

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۷۷ رأی
۴٫۴
(۲۷۷)
الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را میجویم و ترا می یابم.
mahboob
الهی در دل ما جُز محبت مکار و بر این جانها جز الطاف و مرحمت مدار و بر این کشت ها جُز باران رحمت مبار.
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
الهی بحق آنکه ترا هیچ حاجت نیست رحمت کن بر آنکه او را هیچ حجت نیست.
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را میجویم و ترا می یابم.
s.i.b
الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را میجویم و ترا می یابم.
Shaker
الهی مکُش این چراغ افروخته را مُسوز این دل سوخته را و مَدَر این پردهٔ دوخته را و مران این بندهٔ نو آموخته را
🍁🍂دخـــــــــترپایـــــــیز🍁🍂 mm
الهی دیگران مست شرابند و من مست ساقی، مستی ایشان فانی است و از من باقی. مست تو ام از جُرعه و جام آزادم مُرغ توام از دانه و دام آزادم مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو ورنه من ازین هر دو مقام آزادم
🍁🍂دخـــــــــترپایـــــــیز🍁🍂 mm
یارب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده
saeid
الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
کاربر ۳۷۹۸۱۲۲
مهر تو بمهر خاتم ندهم وصلت بدم مسیح مریم ندهم عشقت به هزار باغ خرم ندهم یکدم غم او بهر دو عالم ندهم
F.m
مناجات شمارهٔ ۱۴۳ الهی چه زیباست ایام دوستان تو با تو و چه نیکو است معاملت ایشان در ارزوی دیدار تو چه خوش گفت و گوی ایشان در راه جست و جوی تو، آن دیده که ترا دید به دیدن جُز تو کی پرواز و آن جان که با تو صحبت یافت با اب و خاک چند سازد ؟
Fatemeh yousofi
مناجات شمارهٔ ۸۸ الهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم ف خواست خواست تو است من چه خواهم. گر درد دهد بما و گر راحت دوست ا ز دوست هر آنچیز که آید نیکوست ما را نبود نظر بخوبی و بدی مقصود رضای او خشنودی اوست
شهـــ گمنام ــــید
مناجات شمارهٔ ۳۰ الهی در این درگاه همه ما نیازمند روزی باشیم که قطره یی از شراب محبت بر دل ما ریزی تا که ما را بر آب و آتش بر هم آمیزی.
شهـــ گمنام ــــید
مناجات شمارهٔ ۳ الهی ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مومنان را گواهی، چه عزیز است آنکس که تو خواهی.
شهـــ گمنام ــــید
الهی هر شادی که بی تو است اندوه است هر منزلی که نه در راه تو است زندان است هر دل که نه در طلب تو است ویران است.
دِلنشان
الهی هر شادی که بی تو است اندوه است هر منزلی که نه در راه تو است زندان است هر دل که نه در طلب تو است ویران است. یک نفس با تو بدو گیتی ارزان است یک دیدار از تو بهزار جان رایگان است. تا دلم فتنه بر جمال تو شد بندهٔ حُسن دوالجلال توشد
دِلنشان
ما را سر و سودای کس دیگر نیست در عشق تو پروای کس دیگر نیست جز تو دگری جای نگیرد در دل دل جای تو شد جای کس دیگر نیست
بهار
الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که ببهشت رهنون کند.
بهار
ای خداوندی که فلک و ملک را نگاهدارنده تویی، ای بزرگی که از ماه تا مااهی دارنده تویی، ای کریمی که دعا را نیوشنده تویی و جفا را پوشنده تویی، ای لطیفی که عطا را دهنده تویی و خطا را برازنده تویی ای یکتایی که در صفت جلال و جمال پاینده تویی، عاصیان را شوینده تویی و طالبان را جوینده تویی. بنمای رهی که ره نماینده تویی بگشای دری که در گشاینده تویی زنگار غمان گرفت دور دل دل من بزدای که زنگ دل زداینده تویی
بهار
الهی در دل دوستان تو نور عنایت پیداست و جانها در آرزوی وصال تو حیران و شیداست، چون تو مولا کراست ؟ و چون تو دوست کجاست ؟
بهار

حجم

۳۲٫۳ کیلوبایت

حجم

۳۲٫۳ کیلوبایت

قیمت:
رایگان