با این حال تأکید مارکس بر اینکه اقتصاد غایتی فینفسه نیست، بلکه باید بر اساس موفقیت یا شکستش در تحقق بخشیدن به فردیت انسانها داوری شود، بیش از هر زمان دیگری با شرایط ما مرتبط است.
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
بهخوبی آگاه بود که آزادیِ معنادار به شرایط اقتصادی وابسته است.
farzanepoursoleiman
خود را بهعنوان کارگر تولید میکنند. کار در خدمت برآوردن نیازهای بازتولیدی است، اما تقلیل فرد فردِ انسانها به نقش اقتصادیای که در برآوردن نیازهای بازتولیدیِ مستقیم خود دارند، با شکوفایی قابلیتهای انسانیِ خاصِ هر شخص نسبتی ندارد.
farzanepoursoleiman
تا وقتی اقتصاد سیاسی در این افق باقی بماند، تا وقتی رژیم سرمایهداری شکلِ مطلقاً نهاییِ تولید اجتماعی، و نه یک مرحلهی تاریخیِ زودگذر از تکاملش، قلمداد شود، اقتصاد سیاسی صرفاً مادامی میتواند بهصورت یک علم باقی بماند که مبارزهی طبقاتی پنهان باشد یا خود را فقط در پدیدههای مجزا و پراکنده نشان دهد. (Marx ۱۹۷۵: ۱۴)
Hepatitis G
مارکس در واکنش به او عمل میکند، دو نظریه ارائه کرد؛ یکی نظریهی معرفت، یا شناخت، بهعنوان پدیدارشناسیِ تجربهی آگاهانه، و دیگری نظریهای دربارهی جامعه؛ جامعه بهعنوان نتیجهی تاریخی تلاشهای انسان برای تحققبخشی به خود
farzanepoursoleiman
سرمایه کارِ مرده است، که همچون خونآشام فقط با مکیدن کارِ زنده حیات دارد؛ هرچه کار بیشتری بمکد، حیات طولانیتری دارد
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
«برای اینکه بهدرستی بفهمیم چه میخواهیم انجام دهیم، باید بفهمیم چگونه به جایی که اکنون در آنیم رسیدهایم».
اسب دریایی
مارکسیسم بر گسست میان مارکس و هگل، و گسست میان اقتصاد سیاسی مارکسی و فلسفه، تأکید دارد.
farzanepoursoleiman