بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب طعم سینما | طاقچه
تصویر جلد کتاب طعم سینما

بریده‌هایی از کتاب طعم سینما

انتشارات:انتشارات اریش
امتیاز:بدون نظر
ماجرای نیمروز، داستان یک مرد در برابر یک شهر است؛ نمای باز پیش از مواجهه‌ی ویل با داروُدسته‌ی فرانک که کلانتر را یکه‌وُتنها نشان می‌دهد، تأکیدی مضاعف بر این تک‌افتادگی است. سؤالی که شاید در پایان به ذهن تماشاگر خطور کند، این است: مردمی که به‌راحتی آب خوردن افتخارآفرینی گذشته‌ی قهرمان شهرشان را از روی ترس و عافیت‌طلبی این‌چنین لجن‌مال می‌کنند، ارزش آن‌همه ازخودگذشتگی ویل را داشته‌اند؟... بی‌اعتنایی کلانتر به مردم شهر طی فصل پایانی، قطرهْ آبی است بر آتش کینه‌ای که از این جماعت قدرنشناس به دل گرفته‌ایم
زینب
در جای دیگری از فیلم، والت -که خودش چیزی نخوانده و فقط هرچه پدرش می‌گوید، بلغور می‌کند!- وقتی از دوست‌اش سوفی (هالی فیفر) می‌شنود "مسخ" اثر فرانتس کافکا را خوانده است؛ درباره‌ی رمان، چنین اظهارنظر کارشناسانه‌ای می‌کند: «کافکایی‌یه!» سوفی هم جواب می‌دهد: «آره خب، چون نویسنده‌ش کافکاست!» (نقل به مضمون)
manidadgar

حجم

۷۸۵٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۷۸۵٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد