بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تا باران بر تو بوسه زند | طاقچه
کتاب تا باران بر تو بوسه زند اثر لنگستن هیوز

بریده‌هایی از کتاب تا باران بر تو بوسه زند

نویسنده:لنگستن هیوز
انتشارات:کتاب نشر نیکا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۷از ۳ رأی
۲٫۷
(۳)
می‌توان از عشق مرد من اما از برای زندگی زاده شدم
Mohammad
هراسیده‌ام، فرسوده‌ام باد می‌پراکند رویاهایم را برف سرمایم می‌دهد آفتاب مرا می‌سوزاند تو گویی دست به دست داده‌اند مرا به قالب گیرند می‌گویند مخند، مهرنورز، زندگی نکن، ... من اما نمی‌گیرم‌شان به پشیزی هنوز است که هنوز اینجایم!
YaSaMaN
رویاهایت را همهْ نزد من آور تو ای خیال‌باف نغمه‌های قلبت را همهْ نزد من آور تا بپوشانم در پاره‌ای ابر آبی رنگ دورشان دارم از انگشت‌های زمخت این جهان
negar
شاید مانندت کنم به شبی بی‌ستاره چشمان تو اما مجال نمی‌دهد شاید مانندت کنم به خفتنی بی‌رویا ترانه‌های تو اما مجال نمی‌دهد
negar
این است رویای من که آغوش بگشایم به روی خورشید برقصم، بچرخم و بچرخم تا تمام شود این روز پرشتاب آرام گیرم در غروبی پریده رنگ درختی خوش قامت و بلند و شب آرام بیاید
negar
رویای تحقق نایافته بر رویایی تحقق نایافته چه خواهد رفت خشک آیا می‌شود همچون کشمش به زیر آفتاب چرک می‌کند آیا مانند زخمی ناسور بعد خون از آن روان می‌گردد بوی می‌دهد آیا همچون گوشت گندیده یا کبره می‌بندد و شکرک می‌زند همچون تکه‌ای شیرینی شهدناک یا شاید تنها شکم می‌دهد همچون باری سنگین یا شاید سراپا می‌ترکد
fa bahrami

حجم

۲۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۲۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۱۷,۵۰۰
۸,۷۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد