بریدههایی از کتاب پیامهایی از ملکوت؛ گزینگویههای نیل دونالد والش به همراه ۳۱ داستان کوتاه
۳٫۴
(۷)
رنج بردن راه خداوند نیست. بلکه علامت و نشانهای مسلم است، که هنوز چیزی برای آموختن راهِ خداوند و چیزی برای بهخاطر آوردن وجود دارد.
کاربر ۲۵۶۸۹۱۵
اگر میخواهی بدانی با کاری که انجام میدهی کمک میکنی یا صدمه میرسانی، ببین آیا کسانی که تو به آنها کمک کردی، در نتیجهی این کمک وضع بهتری پیدا کردند، یا از آنچه بودند بدتر شدند؟ آیا تو آنها را بزرگتر کردی یا کوچکتر؟ تواناتر کردی، یا ضعیفتر.
احسان رضاپور
فهرستی از افراد، مکانها و چیزهایی تهیه کن که تصور میکنی برای شادمانی و سعادت به وجود آنها نیاز داری.
حالا به زمانی فکر کن که هیچ یک از آنها را نداشتهای، اما کاملاً خوشحال و سعادتمند بودهای.
حالا از خودت بپرس: « چرا فکر میکنم که اکنون برای خوشبختی به این شخص، به این مکان یا به این چیز نیاز دارم؟ »
اگر با خودت صادق باشی، درمییابی که به هیچ یک از آنها نیاز نداری. ممکن است ترجیح بدهی سعادتت را با این ابزار خاص بیافرینی، اما ضرورتی برای این کار وجود ندارد.
عاطفه
دیگران را برای همان خطاها، نقطهضعفها، خصوصیات اخلاقی ناپسند و همان گناهانی ببخش، که در خود نیز میبینی و خود نیز مرتکب میشوی.
sajjad311
بسیاری از شما روابط خود را به این ترتیب پایان میدهید. شما هنر گفتن: « این رابطه کامل شده است. این رابطه بدین شکل، دیگر برای من مفید نیست »، را نیاموختهاید. شما اصرار میورزید که نخست آسیب ببینید، سپس قضاوت کنید و آنگاه از سر خشم عمل کنید تا بتوانید تغییر مورد نظر خود را موجه جلوه دهید. گویا بدون خشم نمیتوانید آنچه را که میخواهید، داشته باشید و آنچه را که دوست ندارید، تغییر دهید.
زهرا
میتوانی اینها را سه نابودکنندهی عشق بخوانی:
۱. احساسِ نیاز
۲. توقع
۳. حسادت
حتی اگر یکی از اینها وجود داشته باشد، شما نمیتوانید شخص دیگری را در حقیقت دوست بدارید.
احسان رضاپور
تولد نوعی مرگ است و مرگ نوعی تولد.
چون به هنگام تولد، روح خود را در قفس تن زندانی و مقید به محدودیتهای جسم مییابی و به هنگام مرگ، از این محدودیتها فرار میکنی در موقع خواب هم روح همین عمل را انجام میدهد.
به هنگام رها کردن قفس تن، روح یک بار دیگر طعم شادی را میچشد و ماهیت واقعی خود را تجربه میکند.
مرگ دری است که گشوده میشود، نه بسته ...
عاطفه
این زندگی که تو میگذرانی یک رؤیاست. یک توهم است. وقتی وارد مرحلهای میشوی که آن را « مردن » مینامی، در واقع از این خواب بیدار میشوی. از توهم بیرون میآیی و به حقیقت نهایی که آن را بهشت مینامی، قدم میگذاری.
مرگ هرگز پایان نیست، بلکه آغاز است.
مرگ دری است که گشوده میشود، نه بسته.
وقتی متوجه شدی که زندگی ابدی است، آن وقت متوجه میشوی که مرگ وهم و خیال است و باور غلط سبب شده تو همواره نگران باشی و تصور کنی تو فقط همین جسم هستی.
ولی بپذیر که تو جسم نیستی و اگر پذیرفتی، دیگر از بین رفتن آن تو را نگران نمیکند.
عاطفه
رستگاری تو به واکنشهای تو بستگی دارد، نه کنشهای دیگران.
عاطفه
« به من بگو چه کسی را دوست داری، تا بگویم که تو کیستی ».
عاطفه
حجم
۲۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
حجم
۲۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان