غم مخور یارا که غمخوارت منم
این جهان و آن جهان یارت منم
بر سر بازار ملک کائنات
اول و آخر خریدارت منم
رو به داروخانه و درد من آر
چون شفای جان بیمارت منم
گر به دوزخ می کشندت خوش برو
چون که در آتش نگهدارت منم
ور به جنت می روی بی ما مرو
چون فروغ باغ و گلزارت منم
یک دو روزی هر کجا خواهی برو
بازگشت آخر کارت منم
هاتفی از غیب می داد این ندا
نعمت اللها طلبکارت منم
S
عشق او گنجی است در کنج دل ویران ما
|ݐ.الف
جان ما آئینه دار حضرت جانان بود
عشق او گنجی است در کنج دل ویران ما
mehran mohammadi
از نور روی اوست که عالم منور است
حسنی چنین لطیف چه حاجت به زیور است
nedsalehani
همه ذرات میداند که ایشان را خداوند است
همه در ذکر و تسبیح اند و حق ز ایشان خبر دارد
کاربر ۸۲۶۸۳۹۸