بریدههایی از کتاب ابوسعید ابوالخیر
۴٫۴
(۶۹)
دیوانه دل کسیست کین عادت اوست
کو دشمن جان خویش میدارد دوست
Mithrandir
آنم که توام ز خاک برداشتهای
نقشم به مراد خویش بنگاشتهای
کارم چو بدست خویش بگذاشتهای
میرویم از آنسان که توام کاشتهای
F.m
میدان فراخ و مرد میدانی نی
مردان جهان چنانکه میدانی نی
در ظاهرشان به اولیا میمانند
در باطنشان بوی مسلمانی نی
بیسیمچی
مردم گویند بهشت خواهی یا دوست
ای بیخبران بهشت با دوست نکوست
Mithrandir
هر کس به کسی و حضرتی مینازد
جز حضرت تو ندارد این بی کس کس
بیسیمچی
گر طالب راه حق شوی ره پیداست
Mithrandir
آلودهٔ دنیا جگرش ریش ترست
آسودهترست هر که درویش ترست
هر خر که برو زنگی و زنجیری هست
چون به نگری بار برو بیش ترست
بیسیمچی
تو جان منی وداع جان آسان نیست
golab
ای شاه ولایت دو عالم مددی
بر عجز و پریشانی حالم مددی
ای شیر خدا زود به فریادم رس
جز حضرت تو پیش که نالم مددی
بیسیمچی
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
منتظر
گر در طلب گوهر کانی کانی
ور زنده ببوی وصل جانی جانی
القصه حدیث مطلق از من بشنو
هر چیز که در جستن آنی آنی
امیری حسین
تا در نظر خلق نگردی کافر
در مذهب عاشقان مسلمان نشوی
بیسیمچی
رباعی شمارهٔ ۱
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
eli
تا چند کشم غصهٔ هر ناکس را
1990
آتش بدو دست خویش بر خرمن خویش
چون خود زدهام چه نالم از دشمن خویش
کس دشمن من نیست منم دشمن خویش
ای وای من و دست من و دامن خویش
بیسیمچی
تاریک دلم نور و صفای تو کجاست
Mithrandir
بگشای خدایا که گشاینده تویی
مادربزرگ علی💝
گر چشم خدای بین نداری باری
خورشید پرست شو نه گوساله پرست
بیسیمچی
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
الف78
گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل
گفتم: غم تو، گفت: نگاهش میدار
Ali
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
قیمت:
رایگان