بریدههایی از کتاب واقع نگری
۳٫۸
(۱۱۰)
من هیچوقت به دادهها اعتماد صددرصدی ندارم. شما هم نباید داشته باشید.
سهیل مقدم
فعالان اجتماعی سعی کردهاند با گفتن اینکه همهچیز دارد بدتر میشود، آگاهی مردم را بالا ببرند
فاطمه صفارپور
اگر جهانبینی انسان نادرست باشد، بهشکل سیستماتیک حدسهای اشتباه خواهد زد
پندار
واقعنگری یعنی... بفهمیم که ممکن است دیدگاه یگانهای ذهنمان را محدود کند، و بهیاد داشته باشیم که باید از زوایای متعددی به مشکل نگاه کنیم تا درکی دقیقتر داشته باشیم و راهحلی عملی پیدا کنیم.
Fateme Nahavandi
گزارش دستاوردهای تدریجی هرقدر قابلتوجه باشد و بر زندگی انسانهای زیاد اثر گذاشته باشد، معمولاً روی جلد نشریات نمیآید.
Fateme Nahavandi
غریزهٔ ما بیشتر به بدیها توجه میکند تا خوبیها.
Fateme Nahavandi
ما میگوییم «آنها» نباید مثل ما زندگی کنند. درستش این است که بگوییم «ما نباید مثل ما زندگی کنیم.»
hasan behjoo
آیا میدانید چه مقدار از سوخت فسیلیای را که هر سال سوزانده میشود، جمعیت یکمیلیاردی ثروتمندان زمین میسوزانند؟ بیش از نیمی از آن را. یکمیلیارد دوم، نیمی از مقدار باقیمانده را میسوزانند، و همینطور تا آخر، تا این که به فقیرترین یکمیلیارد میرسیم که مسئول ۱ درصد سوخت فسیلیِ مصرفی در هر سالاند.
hasan behjoo
ظاهراً برایمان طبیعی است که اگر اتفاق بدی برایمان افتاد، فکر کنیم بهخاطر شخصی بدنیت و بدکار است. ما دوست داریم فکر کنیم اتفاقات به این خاطر میافتند که کسی میخواهد بیفتند، که افراد قدرت و عاملیت دارند. در غیر این صورت حس میکنیم دنیا پیشبینیناپذیر، گیجکننده و ترسناک است.
hasan behjoo
در میان متخصصان مرگومیرِ مادرها، آنهایی که میفهمند چگونه از چکش و میخ استفاده کنند، میتوانند بفهمند ارزشمندترین کار برای نجات جان زندگی مادرهای فقیر، نه تربیت پرستارهای محلیِ بیشتری است که میتوانند عمل سزارین انجام دهند، و نه درمان بهتر خونریزی شدید یا عفونت؛ بلکه در دسترس بودن وسیلهٔ حملونقل تا بیمارستان محلی است
hasan behjoo
اگر جهانبینی انسان نادرست باشد، بهشکل سیستماتیک حدسهای اشتباه خواهد زد.
re8za8
اگر تنها یک دسته از آدمها به قدرت غریزهٔ ترس پی برده باشند، آنها خبرنگاران نیستند؛ تروریستها هستند. از اسمشان پیداست. «ترور» بهمعنای ترس است و درواقع همان چیزی است که آنها بهدنبالش هستند. آنها با استفاده از ترسهای ابتدایی ما، مثل ترس از آسیبهای جسمی، ترس از گیرافتادن و ترس از مسموم یا بیمارشدن، به هدفشان میرسند.
☆Nostalgia☆
رسانهها نمیتوانند از انگشتگذاشتن روی غریزهٔ ترس ما دست بردارند؛ چون با این کار است که بهآسانی توجه ما را به خود جلب میکنند. درواقع بزرگترین داستانها اغلب همانهایی هستند که بیش از یک نوع ترس در ما ایجاد میکنند. برای مثال، آدمرباییها و سوانح هوایی هریک ترکیبی هستند از ترس از آسیب جسمی و ترس از محبوسشدن. قربانیان زمینلرزه که در زیر آوار گیر میافتند، هم آسیب میبینند و هم حبس میشوند و لذا بیش از قربانیان عادی زمینلرزه مورد توجه قرار میگیرند. وقتی چندین نوع ترس باهم فعال شوند، داستان بسیار قویتر میشود.
اما تناقض همینجاست: جهان هیچگاه تا این اندازه امن و خالی از خشونت نبوده و درعینحال هیچوقت تصویری چنین خطرناک از آن ترسیم نشده است
☆Nostalgia☆
ایدهٔ «جهانی دوقسمی که بیشترِ افرادش گرفتار محرومیت و بدبختیاند»، توهم است، سوءبرداشت مطلق است، غلط است.
Abolfazl_agn
ما بهطور غریزی به شایعات و داستانهای دراماتیک علاقهمندیم؛
Abolfazl_agn
ممکن است آدم از خودش بپرسد اصلاً رهبران واقعاً آنقدر مهماند؟ احتمالاً پاسخ خیر است. این مردماند، عواماند که جامعه را میسازند.
Maang Mirzaei
وقتی سقط جنین غیرقانونی شود، جلویش گرفته نمیشود؛ بلکه فقط خطرناکتر میشود و درنتیجه خطر مرگ زنان افزایش پیدا میکند.
Maang Mirzaei
بزرگترین عضو بدن انسان پوست است. پیش از پزشکی مدرن، یکی از وحشتناکترین بیماریهای پوستی سیفیلیس بود که اول بهشکل دملهایی خارشی شروع میشد و بعد گوشت را میخورد و راهش را بهسمت استخوان باز میکرد تا وقتی که استخوان دیده میشد. میکربی که چنین منظرهٔ حالبههمزن و درد وحشتناکی را ایجاد میکرد، در جاهای مختلف، اسمهای مختلفی داشته است. در روسیه به آن «بیماری لهستانی» میگفتند. در لهستان اسمش «بیماری آلمانی» بود؛ در آلمان «بیماری فرانسوی»؛ در فرانسه «بیماری ایتالیایی». ایتالیاییها هم دوباره تقصیر را گردن فرانسه میانداختند و به آن «بیماری فرانسوی» میگفتند.
غریزهٔ پیداکردن قربانی آنقدر در طبیعت انسان ریشه دارد که بهسختی میتوان تصور کرد سوئدیها اسم این زخمهای باز را بیماری سوئدی بگذارند، یا روسها به آن بگویند بیماری روسی. مردم اینطوری نیستند. ما نیاز داریم کسی را مقصر بدانیم. اگر فقط یک خارجی با این بیماری به اینجا میآمد، میتوانستیم با خوشحالی، تمام آن کشور را مقصر بدانیم و نیازی به تحقیقات بیشتر نبود.
Maang Mirzaei
مقایسه و تقسیم کنید
وقتی عدد تنهایی را در اخبار میبینم، همیشه هشداری در مغزم فعال میشود: این عددِ تنها را باید با چه مقایسه کرد؟ این عدد سال قبل چقدر بوده است؟ ده سال قبل؟ این عدد در یک کشور یا منطقهی قابل مقایسه، چگونه است؟ باید آنرا بر چه عددی تقسیم کنیم؟ کل عددی که این عدد بخشی از آن است، چیست؟ این عدد بهازای هر نفر چقدر است؟ این نرخها را مقایسه میکنم و فقط آنوقت در مورد اهمیت آن تصمیم میگیرم.
Emad
هروقت کسی به من میگوید همین الان باید دست به عمل بزنیم، کمی تردید میکنم؛ چون در اغلب موارد این افراد میخواهند جلوِ درست فکرکردن مرا بگیرند.
مهدیه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۹ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۹ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان