بریدههایی از کتاب دیگرانی ها
۳٫۹
(۲۱)
مایار نداریم و غمیار که داریم
خدا رحمت کند این زنده تن را
بیامرزد خدا عاشق شدن را
برای من خودم مرثیه گفتم
خدا رحمت کند مرحوم "من" را
هزاره ای پس از چشمان طُ
کاش میشد که نبینند شما را دگران
تو که خوبی و تو پاکی و تو... اما دگران
یک جهان شکل تو، به به، چه جهانی میشد
donya Ahmadi
عطری که دادی روز میلادم
نصفه شده و نصفه خواهد ماند
عطر تنی که با خود آوردی
بر این تن پر غصه خواهد ماند
بی تو جهانم مثل فنجانت
تلخ است و سرد و تیره و خالی
آغوش تو کل جهانم بود
من ماندم و دنیای پوشالی
حالا تو حق زندگی داری
من مرگ را هر لحظه میپویم
باشد، در آغوش کسی خوش باش
من هم برایت شعر میگویم
_SOMEONE_
تنها نخواهی ماند و بی غمخوار
تنها شدی روزی اگر اینبار
فکر مرا در خاطرت بسپار
_SOMEONE_
یک برگ از آن کهنه خزان بیش نبودم
یک ذره از آن کل جهان بیش نبودم
آن لحظهی آخر که مرا دیدی و رفتی
یک عابر بی نام و نشان بیش نبودم
گفتی که منم از ازلت تا ابد تو
یک ثانیه از دور زمان بیش نبودم
S
تنها میان اینهمه تنها
باید که تنها را بلد باشم
من هر شبی تا صبح بیدارم
تا اینکه فردا را بلد باشم
باران نپرسید از منِ مرداب
شاید که دریا را بلد باشم
آدم شدم از وحی منزل را
تا سیب حوّا را بلد باشم
سِرّ ِ میان پلک را بگشا
تا این معما را بلد باشم
من میروم، اینجا کسی "ما" نیست
باید که "تنها" را بلد باشم
سایهیِمیر :)! دنیایِفکرِمیر:)
جز عشق ز هر عالمیهر چیز نخواهیم
مایار نداریم و غمیار که داریم
هزاره ای پس از چشمان طُ
تو کجای اتاق میافتی؟؟؟
بیت دو؟ هفت؟ نه؟ یا ده؟
تو کجا اتفاق میافتی؟؟؟
تو نباشی
گرگ شب
یک بار دگر میشنوم عطر زنی را؟؟؟
یا بار دگر لمس کنم روح و تنی را؟؟؟
بگذار که کامل بشود جملهی: "دوسَت..."
یک بار نچسبان به لبم تودهنی را
~آلْبا~☘️
آن که پر زد ز جهانم که دگر رفت که رفت
(:Ne´gar:)
جایی که مرا هیچکسی دوست نداشت
(:Ne´gar:)
از همین خندهی مصنوعی و توخالی من
یا نهایت به همین تذکرهها میفهمند
♡...Elahe...♡
من از همه دنیا طلبکارم
دنیا به من "من" را بدهکاراست
یاش
سنگها از همه بهتر به خدا میفهمند
از تو بهتر همه این حادثه را میفهمند
فهم اگر آنچه تو با این دل من کردی بود
بی شمارند کسانی که مرا میفهمند
مادربزرگ علی💝
هربار تا موجی شدم، هر دفعه تو "ساحل" شدی
چیزی ندارم جز همین اشعار گنگ بی هدف
تاجی سر "ساحل" نزد هر "موج" جز مشتی صدف
_SOMEONE_
من این همه بد نیستم، هستم؟
rezvan
این غصهها اندازهی من نیست
Autumn
قافیه ها اشتباه است!
║▌║▌║ اقلیت ║▌║▌║
من به هر چیز در این دار بلا شک دارم
من به تو، ما و من و او و شما شک دارم
هر دعایی که اجابت شودم پنجره ایست
من به این پنجرهی رو به خدا شک دارم
~آلْبا~☘️
باران نپرسید از منِ مرداب
شاید که دریا را بلد باشم
همتاب
حجم
۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
حجم
۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
قیمت:
رایگان