بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شقایقانگی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شقایقانگی

بریده‌هایی از کتاب شقایقانگی

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۱۹ رأی
۴٫۲
(۱۹)
یه عطر از جنس تنهاییم،
یاش
بس صبر پیشه کردم بر هر جفا ز سویت از این شکیب بودن حیرت نموده ایوب!
S
می میرم نمی میرم نمی میرم ولی هر دفعه اش کذب بزرگی بود... "من خوبم"
°hengameh|آگرین°
چو بشکنی دل مرا، نه از تو من، به زیر لب باز گلایه هایی از رسم زمانه می‌کنم
°hengameh|آگرین°
تو فقط بامن باش
پناه
یقینم آمده بر دار هم من زنده می‌مانم، در این احوال هم خوبم! من امشب زنده می‌مانم! بر این جانِ "وفادارم" تو می‌بخشی یقیناً این همه "سگجانی" من را، نمی‌میرم ولی امشب به پایت نه، برایت پیر خواهم شد،
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
جان یابم از نفیرت، نا مهربانِ محبوب همچون شمیم یوسف بر چشم های یعقوب
S
این روزها تو ندانی، که به ظاهر چه می‌کنم با این دلِ شکسته‌ی شاعر چه می‌کنم
S
ای دریغا غافل این دل در خیالی باطلم گر تو را مدحی کند کس با وی اندر
آســاره
او سکوت پشت سکوت! ده نخ از پاکتش ولی کم شد
یاش
من و این برزخ بی سرته و بی شاخ وَ دُم
یاش
که درد از یار و از او نیز درمان است نه از کامم، سخن کز عمق این جان است
پناه
رفتم و "من" جا ماند، بازگشتم "تو" نبود
یاش
در این جا زندگانی باید و من زندگی خواهم ولی تا هست در اینجا شقایق... دوستت دارم
مادربزرگ علی💝
امروز دیدم آنکه چشمانش غزل می‌دوخت آن را که از خورشید چشمش صد غزل می‌سوخت امروز خیره در دو چشمم عشق را انکار... آن کس که بر من راه و رسم عاشقی آموخت امروز از خاکسترم افسونگر آتش با وردهایش شعله های بی مثال افروخت امروز دیدم با دو چشمانم که حتی عشق این عاشقی ها را به نقد زندگی بفروخت
ᶜʳᶻ
غرورم نذاشت این منم ما بشه می‌دونم که تنهایی تاوانشه تو مغرور ومن از تو مغرور تر تو هر لحظه میشی ازم دورتر اگه این غرور و یه روز بشکنی می‌بینی که کل جهان منی
_SOMEONE_
نمی‌خواهد از این افسانگی ها دست بردارم درچنین روزی به کنج کافه ای شاعری شعر از کنارش رفته بود در بهار زندگانی چون خزان همچو تقویمش بهارش رفته بود مثل آن یاری که او نیز از سرا نغمه‌ی جانسوز تارش رفته بود
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
نمی‌دانم چرا اما، شقایق دوستت دارم به تعداد همه نبض دقایق دوستت دارم
مادربزرگ علی💝
سهم من از این جهان و تو همانی شد که بود من ز دنیایم تو و از تو، تو را می‌خواستم
_SOMEONE_
چنان این مشت ها بر جایگاه و چکش قضّات می‌کوبم، که باور میکنی من هم کماکان زنده ام، خوبم! من امشب زنده می‌مانم! تمام آرزوهارا ببینم رفته بر بادش، نبودست و نباشد بعداز این هم زندگی هرچند مطلوبم... همین اندازه می‌دانم که اکنون زنده ام، خوبم! من امشب زنده می‌مانم!
آســاره

حجم

۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

حجم

۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

قیمت:
رایگان