بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شوکران (از سی‌ مرغ تا سیمرغ) | طاقچه
تصویر جلد کتاب شوکران (از سی‌ مرغ تا سیمرغ)

بریده‌هایی از کتاب شوکران (از سی‌ مرغ تا سیمرغ)

انتشارات:نشر روزگار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۶ رأی
۵٫۰
(۶)
جالینوس را گفتند: از بهر چه طعام اندک خوری؟ گفت: ما می‌خوریم تا زنده بمانیم ولی شما زنده می‌مانید که بخورید.
شهاب
حکیمی گوید: اشک‌های تلخی که بر قبرها می‌چکد؛ حرف‌های شیرینی است که روزی باید به زبان می‌آمد.
شهاب
عاقل همهٔ آنچه را که می‌داند؛ نمی‌گوید ولی آنچه را که می‌گوید؛ می‌داند.
شهاب
بقدر نیستی تو، هستی حق ظاهر می‌شود؛ نمی‌بینی که در رکوع» سبحان ربی العظیم» گویی و در سجده «سبحان ربی الاعلی»
شهاب
بر مستی من حد سزاوار زدند با شک و یقین تهمت بسیار زدند حلاج شدم ولی به کفرم سوگند دلتنگ تو بودم که مرا دار زدند
شهاب
آن زمان که مرا گفتی: «فَاستَقِم کما أُمِرتَ»، احساس می‌کنم در جوانی پیرشده‌ام و از هجران طاقت‌فرسا از دنیا و عقبی سیر شده‌ام.
شهاب
نه دال در راه کج الف است و نه الف در راه مستقیم دال است و نه هر کرا توان شین گفتنش نیست بلال است.
شهاب
اکنون در منائی، آیا اسماعیلت را به قربانگاه آوردی. اسماعیل تو چیست؟ درهم و دینار یا آبرو و اعتبار. شهرت در نزد خلق یا دلبستن به اولاد و کاشانه و دلق. پس هرچه هست آن را قربانی کن تا موحد گردی ورنه تو را از عالم توحید خبر نیست. تمام عرفان آن است که خداوند تو را بمیراند و به خود زنده گرداند.
شهاب

حجم

۱۹۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

حجم

۱۹۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد