بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرد سلول شماره ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مرد سلول شماره ۵

بریده‌هایی از کتاب مرد سلول شماره ۵

نویسنده:مصطفی رحیمی
امتیاز:
۳.۹از ۷ رأی
۳٫۹
(۷)
«آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند، باید کاری زینبی کنند؛ وگرنه یزیدی‌اند.»
نون صات
ناگهان چشمان بی‌رمق دختر به سمت سلّول دکتر حرکت کرد. بعد تمام توانش را جمع کرد و با صدایی آمیخته به ناله گفت:‌ «استاد، من از نسل فاطمه‌ام!» و از هوش رفت.
نون صات
‌ حمید، می‌دونی یاد چی افتادم؟ علی می‌گفت توی زندون وقتی آقاجون رو دیدم، خیلی شکسته شده بود. خیلی اذیّتش کرده بودن. وقتی رسیدم، من رو نشناخت. توی گوشش گفتم: آقاجون، منم علی. آقاجون گریه کرد و من رو بوسید. وقتی می‌رفت، از پشت سر نگاهش می‌کردم. حسین‌زاده، مأمور ساواک، گفت: «به چی نگاه می‌کنی؟» گفتم: «به چهارده قرن مظلومیت تشیّع.» الان که علی رو از دور دیدم، همون جمله توی ذهنم دوید.
نون صات
شاید شما هم با من هم‌عقیده باشید که روزهای زندگی، با کمی تفاوت، همگی مثل هم‌اند. تقریباً همه یک جور شروع می‌شوند، یک جور می‌گذرند و یک جور به پایان می‌رسند. بگذارید این طور بگویم که همهٔ ما آدم‌ها، گرفتار تکراریم؛ مسافران یک خط بسته. از هر نقطه که شروع می‌کنیم، بعد از کلّی دست و پا زدن و جان کندن، دوباره به همان نقطه می‌رسیم. توی همین دایرهٔ تکرار، امّا، روزهایی هستند که مسیر زندگی انسان را عوض می‌کنند، او را از زندان تکرار نجات می‌دهند و جلو می‌برند. این روزها، آدم را در فضاهای بهتر و بالاتری قرار می‌دهند. نگاه او را به دنیای اطرافش تغییر می‌دهند و زندگی را جور دیگری برایش معنا می‌کنند. شمار این روزها زیاد نیست؛ امّا حتماً در زندگی همهٔ انسان‌ها وجود دارد.
زینب هاشم‌زاده
«ارزش عمیق هرکس، به اندازهٔ حرف‌هایی است که برای نگفتن دارد.»
ar
یه نویسندهٔ فرانسوی می‌گه: «اگر یک آدم افلیج، قهرمان مسابقهٔ دو نشه، خودش مسئوله.»
نون صات
اگر می‌توانی، بمیران،‌ و اگر نمی‌توانی، بمیر.
نون صات
ـ اگر می‌خواهی در دام هیچ استحمار و استثمار و استعماری نیفتی، فقط سه کار بکن: بخوان، بخوان و بخوان.
amrahmani66
«بعضی آن‌قدر پست هستند که حتّی ارزش دشنام را هم ندارند.»
amrahmani66
گفت: «کسی می‌تواند در پای عشق بمیرد که پیش از آن، زندگی در پیش چشم‌های او مرده باشد.»
amrahmani66
یه نویسندهٔ فرانسوی می‌گه: «اگر یک آدم افلیج، قهرمان مسابقهٔ دو نشه، خودش مسئوله.»
amrahmani66
ـ تو این روزگار اگه بخوای فقط به درس و مشق مدرسه کفایت کنی، کلاهت پس معرکه‌ست.
amrahmani66

حجم

۹۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

حجم

۹۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد