بریده‌هایی از کتاب گلستان در آتش

یک حکومت عدل می‌خواهیم؛ حکومتی که نسبت به افراد علاقه‌مند باشد، و عقیده‌اش این باشد که باید من نان خشک بخورم تا مبادا یک نفر در مملکت من زندگی‌اش پست باشد، گرسنگی بخورد. ما چنین حکومت عدلی می‌خواهیم ایجاد کنیم.

ای کاش کسی پیدا می‌شد و صدای کلاغ‌ها را خفه می‌کرد!

حوادث پس از انقلاب، به اندازه‌ی حوادث زمان انقلاب، تند و شتابان رخ می‌داد. خیلی‌ها فکر می‌کردند با پیروزی انقلاب همه‌چیز تمام می‌شود. باهنر پشت پنجره ایستاده بود و به بیرون نگاه می‌کرد، و فکر می‌کرد هیچ‌چیز تمام نشده است؛ بلکه همه‌چیز دارد از اوّل آغاز می‌شود.

حرم حضرت معصومه (س) در قم، برای باهنر، همیشه یادآور لحظه‌های خوب زندگی بود؛ روزها و شب‌هایی که در حرم می‌نشست و با هم‌مباحثه‌ای‌هایش روی دروس و متون دینی بحث می‌کرد.

حضرات آقایان توجه دارند: اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب در مخاطره است. با این احتمال، تقیّه حرام است و اظهار حقایق واجب

اینان با شعار شاه‌دوستی به مقدّسات مذهبی اهانت می‌کنند. شاه‌دوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش. شاه‌دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه‌های اسلام، محو آثار اسلامیّت. شاه‌دوستی یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل احکام قرآن کریم. شاه‌دوستی یعنی کوبیدن روحانیّت و اضمحلال آثار رسالت.

آیت‌الله خمینی حوزه‌های علمیّه را از جمود و سکوت خارج کرده بود. حالا علمای زیادی در دفاع از بیانات او اعلامیّه می‌دادند و حمایت می‌کردند.