بریدههایی از کتاب مرتضی آیینه زندگیام بود
۴٫۱
(۱۰)
«تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمیشود».
دانا
«شهدا از دست نمیروند، بلکه به دست میآیند.»
امالبنین
چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار یاد کرد این بود که آقا امام زمان (عج) در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند. در این صورت من چطور میتوانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ اینگونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد. در مورد هر آدم غیر سیگاری این احتمال، هرچند ناچیز، وجود دارد که روزی سیگار بکشد، ولی در مورد مرتضی این امر کاملاً غیر ممکن بود. چون ارادهاش از ارادت حق ناشی میشد.
hadiizadi
وقتی میشد که من سر مسئلهای ناراحت و گرفته میشدم و به ایشان شکایت میکردم به من میگفت: ببین هزاران کهکشان در آسمان وجود دارد. یکیاش راه شیری است. سیارههای زیادی در آن هست که یکیاش زمین است. کره زمین قارههای متفاوتی دارد. یکیاش همین زمینی است که ما روی آن زندگی میکنیم. از کل به جزء میآمد. بعد میگفت ما هم ذرهای در این مجموعه هستیم. حالا ببین این حرفی که شما میگویید، جایش در این مجموعه باشکوه کجا است؟ آدم در آن کلیت میدید که چقدر آن اتفاق، ناچیز و بیاهمیت بوده است؛
سياه مشق
«شهدا از دست نمیروند، بلکه به دست میآیند.»
mim_mahdy
- آقا مرتضی چه وقتهایی مینوشت؟
در همان آپارتمان ۷۵ متری که در قلهک داشتیم، دو اتاق بود و پنج نفر آدم. نمیدانم چطور مینوشت. برایم عجیب بود. هیچوقت فکر نمیکرد باید اتاق دیگری داشته باشد. خودش را طوری تربیت کرده بود که میتوانست در همان شلوغی و سروصدا و بیجایی، پشت میز غذاخوری بنشیند و بنویسد. حتی میز خاصی برای کار نداشت. شبها که از سر کار میآمد، دو ساعتی میخوابید و بعد بلند میشد به نماز شب و مناجات و نوشتن. همه با هم بود تا صبح، صبح هم یک ساعتی میخوابید و بعد به سر کار میرفت.
سياه مشق
میتوانست در همان شلوغی و سروصدا و بیجایی، پشت میز غذاخوری بنشیند و بنویسد. حتی میز خاصی برای کار نداشت. شبها که از سر کار میآمد، دو ساعتی میخوابید و بعد بلند میشد به نماز شب و مناجات و نوشتن. همه با هم بود تا صبح، صبح هم یک ساعتی میخوابید و بعد به سر کار میرفت.
hadiizadi
عشق و علاقه آوینی به تفکرات امام خمینی (ره) و اندیشه حکومت دینی او را یکسره به خدمت انقلاب درآورد. آوینی به ضرورت زمان، فعالیتش را در دیگر رشتههای هنری کنار گذاشت و به فیلمسازی روی آورد. تلاش او آن بود که حقیقت سیال زمان خود را روی نوار سلولویید ثبت کند تا تحرکی باشد برای آنانی که امروز زندگی میکنند و درسی باشد بر آنانی که در آینده خواهند آمد.
HaniMoh
وقتی میشد که من سر مسئلهای ناراحت و گرفته میشدم و به ایشان شکایت میکردم به من میگفت: ببین هزاران کهکشان در آسمان وجود دارد. یکیاش راه شیری است. سیارههای زیادی در آن هست که یکیاش زمین است. کره زمین قارههای متفاوتی دارد. یکیاش همین زمینی است که ما روی آن زندگی میکنیم. از کل به جزء میآمد. بعد میگفت ما هم ذرهای در این مجموعه هستیم. حالا ببین این حرفی که شما میگویید، جایش در این مجموعه باشکوه کجا است؟ آدم در آن کلیت میدید که چقدر آن اتفاق، ناچیز و بیاهمیت بوده است؛ اگر با دید درست به آن نگاه نکند دچار مشکل خواهد شد.
fati
چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار یاد کرد این بود که آقا امام زمان (عج) در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند. در این صورت من چطور میتوانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ اینگونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد.
کتابینا
حجم
۲۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۹ صفحه
حجم
۲۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۹ صفحه
قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان