بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انارهای ترک خورده | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انارهای ترک خورده

بریده‌هایی از کتاب انارهای ترک خورده

انتشارات:نشر پایا
امتیاز:
۳.۶از ۱۸ رأی
۳٫۶
(۱۸)
از اونجا که با همدیگه رابطۀ خونی و شناسنامه ای داشتیم و مدت زیادی هم بود که زیر یک سقف نفس می کشیدیم و دی اکسید کربن تولید میکردیم و از همه مهمتر بدبختی های روزمرۀ مشترکی رو هم تحمل میکردیم، میشد اسم این جمع مختصر و سه نفرۀ مارو گذاشت خونواده. هرچند که برای این نامگذاری، داشتن خصوصیات و فاکتور های مهم دیگه ای هم لازم بود ولی ما در تمام طول زندگی با اغماض ازشون چشم پوشی کرده بودیم تا بلکه بتونیم تا وقتی که زنده ایم، این کانون واگرای خانوادگی رو حفظ کنیم.
.
بعضی وقتها آدم ها از دست خودشون عصبانی اند و احساس می‌کنند اون انسان خوب و پاکی که نشون میدادند نیستند. یا اینکه در حق کسی کوتاهی کردند ولی دیگه وقتی برای جبران نیست و کاری از دست شون بر نمیاد. به همین خاطر مجبورند این نارضایتی رو به شکلی خاص از خودشون دفع کنند. بعضی ها با خودشون جلوی آینه حرف میزنند بعضی ها با حیوانات خونگی شون و بعضی ها هم مثل پدر من با نگهداری از ساده ترین اشکال حیات یعنی گل و گیاه و دار و درخت، این سخت ترین مشکل بشری یعنی عذاب وجدان رو برطرف میکنند.
کتاب باز
هیچ ثانیه ای تو این دنیا جای خودش رو به ثانیۀ بعدی نمیده تا جزوی از گذشته بشه
پروین اعتصامی
احتمالا پیش خودش فکر میکرد زمان کار خودش رو بَلَدِ و کاری میکنه تا وقتی که من بزرگ شدم همۀ این خاطره ها رو فراموش کنم. ولی نمیدونست که هیچ ثانیه ای تو این دنیا جای خودش رو به ثانیۀ بعدی نمیده تا جزوی از گذشته بشه بلکه سفت و محکم سر جاش می ایسته.
somayeh.
مطمئنا پیوندِ بین پدر و مادر من هم مثل اکثر ازدواج های قدیمی حاصل هنرمندی پدر مادر هایی بوده که تخصص شون به هم رسوندن و وصلت دادن دختر و پسر های دم بختی بوده که روحیات شون صد و هشتاد درجه باهم فرق میکرده و تنها دلیلی که باعث شده بود این وصلت به بار بنشینه و میوۀ تلخ و بد مزه ای مثل من رو به وجود بیاره این بوده که بر طبق سُنَّتِ لباس سفید عروس و کفن سفید، مجبور بودند زندگی شون رو ادامه بدند.
.
آدم تو داری بود. هیچ وقت عصبانی شدنش رو ندیدم همونطور که لبخند زدنش رو. انگار روحش خسته تر و پیرتر از اونی بود که بخواد هر کدوم از این دو عکس العمل رو از خودش بروز بده.
.
اون روز با جون و دل فهمیدم که برای دوست داشتنِ هر کسی، گاهی اوقات لازمه موقتا از بودن در کنارش دست کشید و به جاش از وقت و انرژی مایع گذاشت تا این حس ماورایی دوام داشته باشه.
.

حجم

۱۶۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

حجم

۱۶۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد