بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب توپچنار | طاقچه
کتاب توپچنار اثر انسیه شاه حسینی

بریده‌هایی از کتاب توپچنار

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۱۳ رأی
۴٫۸
(۱۳)
گناه ما اینه که وقتی به مصیبتی برمی‌خوریم، به جای اینکه از آن درس بگیریم، دورش طواف می‌کنیم.
• Khavari •
بابا هیچ چیز بهتر از دوست داشتن و محبت نیست.
هفتصد و چهل و نه
این همه غروب را که بی‌خود خدا نساخته. حالا این غروب نشد، آن غروب دیگر. هر بی‌خبر رفته‌ای عاقبت یک غروبی برمی‌گردد.
هفتصد و چهل و نه
«این طور که انصاف نیست. آخر باید یکی پیدا شود و دست ما بی‌سروسامان‌ها را بگیرد... تنهایی استخوان آدم را پوک می‌کند.»
هفتصد و چهل و نه
«زن جوانم را سیل برد. نوگُلم پرپر شد. پسرم از دست رفت. اهل آبادی از من رم می‌کنند. حالا چه داری که به من بگویی؟» ـ مرگ حقّه، ما از او هستیم و... مرد دردمند به میان حرفش دوید: «اگر از او هستیم، پس چرا این قدر زجرکشمان می‌کند؟» ـ او کاری با ما نمی‌کند. فقط داده‌های خودش را از ما پس می‌گیرد. منتها، آن موقع که غرق در نعمت‌هایش هستیم، چیزی حالی‌مان نیست.
هفتصد و چهل و نه
نرگس دست زمخت و یخ‌کردهٔ پدرش را با لب‌های خونی بوسید و نالید: «نگذار بمیرم بابا!» امیدعلی که دیگر توان ایستادن نداشت، به قاطر تکیه داد و سرش را بر پای خشکیدهٔ دختر نهاد و گریه کرد.
هفتصد و چهل و نه

حجم

۲۲۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۲۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد