بریده‌هایی از کتاب زنان زیرک؛ چرا مردان عاشق زنان زیرک می‌شوند؟

زنی که همواره مرد را تأیید کند و برای جلب نظرش زیاده از حد تلاش کند، این احساس را در مرد به وجود می آورد که زن بیشتر از آنکه به خودش باور داشته باشد، به او باور دارد و این در چشم مردها نشانه ضعف است نه مهربانی

همان لحظه‌ای که مرد گمان کند هر آنچه انجام دهد در چشم شما درست و صحیح است و هر آنچه در بشقاب‌تان قرار دهد را با سپاس فراوان خواهید پذیرفت، برایش این تصور پیش می‌آید که شما به خاطر جذابیت زیادش شیفته او شده و از همین حالا پرچم سفید را بالا برده‌اید. آنگاه علاقه‌اش به شما با یک ترمز ناگهانی و یک صدای گوشخراش متوقف خواهد شد. افسانه توجه مردها به «دوشیزه ترسان و پریشان» را باور نکنید. همان‌طور که یکی از مردها گفت: «وقتی شما یک «دوشیزه ترسان و پریشان» را نجات دادید، آن وقت تمام آنچه به دست خواهید آورد، یک دوشیزه ترسان و پریشان» است.» آن نظریه ای که می‌گوید زن‌ها برای اینکه دوست داشته شوند باید تمام حرف‌های دلشان را بیرون بریزند نیز نتیجه‌اش عشق مرد به زن نیست. نتیجه‌اش این است که شام شب شکارچی می‌شوید. هنگامی که مرد با زنی رام و بی اراده روبه‌رو می‌شود با خود می‌گوید: «وای نه! یکی از آن زن‌هایی که به آدم می‌چسپند. یعنی حالا مجبورم او را تا ابد، هر کجا که می‌روم دنبال خودم بکشانم؟» و وقتی چنین نتیجه‌ای بگیرد، یا کم کم رابطه‌اش را با او قطع می‌کند یا این کار را به یک‌باره انجام می‌دهد. اما به هر حال این کار را انجام می‌دهد. البته پس از اینکه رابطه جنسی برقرار کرد.

یک دختر ساده دل این اشتباه را مرتکب می‌شود که مدام مرد را تر و خشک می‌کند و به او احساس امنیت بیش از حد می‌دهد. حوصله مردها خیلی آسان سر می‌رود. به همین دلیل است که بیش از حد پیش‌بینی پذیر بودن و امنیت زیاد، باعث می‌شود که رابطه به نظر یکنواخت و کسل کننده بیاید. اما وقتی پای یک دختر زیرک در میان باشد، هیچگونه یکنواختی‌ای در کار نیست.

تنش و هیجانی که با حضور یک زیرک خود را با ظرافت نشان می‌دهد، به مرد احساسی مبهم از وجود خطر می‌دهد. اینک او اطمینان گذشته را به خود ندارد زیرا با زنی روبه‌روست، که چون موم در دستان او نرم نیست.

از هر مادری که بپرسید کدام کودک دردسر بیشتری دارد پاسخ می دهد: پسر، به خصوص بعد از یک سالگی چرا؟ زیرا برای بیشتر مردها امنیت، برابر با کسالت آور بودن است. پس در پی راه‌هایی هستند که هیجان و خطر را به زندگی شان اصافه کنند. آنان برای رسیدن به آنچه خطرناک و دشوار خوانده می شود همه کار می کنند. و دقیقاً همین عنصر هیجان است که او را جذب یک دختر زیرک می‌کند.

زن امنیت و آرامش و یک زندگی قابل پیش بینی را می‌خواهد. در حالی‌که مردها در پی هیجان، خطر وموقعیت‌های پیش بینی ناپذیر هستند. یک دختر ساده دل در زمان کودکی با عروسک‌های باربی و همتای مذکرش کِن بازی می‌کند و با این رؤیا بزرگ می‌شود که او هم تا آخر عمر با همسرش به خوبی و خوشی زندگی خواهد کرد. اما پسرهای کوچک هیچ علاقه‌ای به عروسک کِنندارند. آن‌ها با تقلید از اداهای پر هیجان شخصیت‌هایی شناخته می‌شوند که بر لبه پرتگاه خطر زندگی می‌کنند. مثل اسپایدرمن، سوپرمن و بتمن.

پس چرا مردها عاشق زنان زیرک می‌شوند؟ زیرا وقتی با یک زیرک روبه‌رو هستند هرگز به فکرشان نمی‌رسد که او تسلیم محض آن‌هاست و او را تمام و کمال به دست آورده اند، پس به تلاش خود ادامه می‌دهند. بعضی‌هایشان تا آخر عمر در تلاش هستند. وقتی مردی با زنی روبه‌رو می‌شود که آمادگی تسلیم همه جانبه خود را دارد، چنین موقعیتی همواره به بی احترامی ختم می‌شود.

وقتی زنی تمام و کمال رام و مطیع مردی می‌شود، مرد حس می‌کند که دیگر برنده شده و چیز بیشتری وجود ندارد که به خاطرش تلاش کند. در این زمان شور و شوق اولیه اش را از دست می‌دهد.

حتی اگر پای عشق نیز در میان نباشد، باز هم مردها دوست ندارند کسی را که برای به دست آوردنش آن‌قدر تلاش کرده و پول و وقت برایش صرف کرده‌اند، از دست بدهند و به تلاش خود برای به دست آوردن او ادامه می‌دهند.

از آنجا که یک زیرک نیز قضایا را «همانگونه که هست بازگو می‌کند» و آن‌ها را بزرگ نمایی نمی‌کند، مرد نیز به شیوه ارتباط برقرار کردن او احترام می گذارد. عصبانی شدن در چشم مردها نشانه ضعف نیست، بلکه آن‌ها فکر می کنند زنی که عصبانی می‌شود کنترل بیشتری بر اعمال ورفتار خود دارد تا زنی که واکنشی احساسی نشان می‌دهد. اگر زن خیلی احساساتی رفتار کند، مردها آن را نشانه ضعیف بودن او می دانند و یا سریع این استدلال را می‌آورند که به دلیل عادت ماهانه دچار اختلال هورمونی شده است. اما وقتی‌که طرف صحبت او یک زیرک است، فرض را بر این می‌گذارد که او لابد می‌داند چه می کند و حتماً می‌داند که چه چیز را می‌خواهد و چه چیز را نه، او «جنم» این کار را دارد.