بریدههایی از کتاب شجاعت در برهوت
۳٫۴
(۸۱)
در ارزیابی سطح اعتماد ما به خودمان عمل میکند.
بی (مرزها): آیا به مرزهای خودم احترام گذاشتم؟ دربارهٔ آنچه خوب است و خوب نیست، روشن صحبت کردم؟
آر (قابلیت اعتماد): قابلاعتماد بودم؟ چیزی را که گفته بودم انجام میدهم، انجام دادم؟
اِی (پاسخگویی): آیا پاسخگوی کارهایم بودم؟
وی (مخزن اسرار): آیا به مخزن اسرار احترام گذاشتم و بهاشتراکگذاریهایم مناسب بود؟
آی (کمال): آیا ازروی کمال عمل کردم؟
ان (عدمقضاوت): آیا نیازم را درخواست کردم؟ آیا دربارهٔ نیازم به کمک، قضاوتی نکردم؟
جی (سخاوت): آیا در رفتار با خودم، سخاوت بهخرج دادم؟
melika abedi
اگر رهبران در تشکیل دشمن ایدئولوژیکی که بتوانیم علیه آن اعتراض کنیم، عجله کنند، دیگر نمیتوانیم بهصورت منطقی مقصر واقعی را بشناسیم. آنچه تجربه میکنیم، انحراف هیجانی است که از آشکارشدن واقعیتی که در خانهها و جوامع ما در حال رخدادن است، فاصله میگیرد.
پردیس
هنر این قدرت را دارد که اندوه را زیبا جلوه دهد، تنهایی را به تجربهای مشترک تبدیل کند و یأس را به امید مبدل کند. فقط هنر میتواند فریاد سربازانِ درحالبازگشت را به بیانی مشترک و تجربهای جمعی و عمیق تبدیل کند.
پردیس
آی (کمال): آیا ازروی کمال عمل کردم؟
پردیس
وی (مخزن اسرار): آیا به مخزن اسرار احترام گذاشتم و بهاشتراکگذاریهایم مناسب بود؟
پردیس
آر (قابلیت اعتماد): قابلاعتماد بودم؟ چیزی را که گفته بودم انجام میدهم، انجام دادم؟
پردیس
مخزن اسرار؛ اطلاعات یا تجاربی را که متعلق به شما نیستند، بهاشتراک نمیگذارید. باید بدانم رازهایم نزد شما محفوظاند و اطلاعات سرّی دیگران را با من بهاشتراک نمیگذارید.
پردیس
شجاعت خاصی که برای تجربهٔ تعلقِ واقعی لازم است، فقط برای رویارویی با برهوت نیست؛ بلکه برای تبدیلشدن به آن برهوت است. باید دیوارها شکسته شوند، کولهپشتیهای ایدئولوژیک خود را به گوشهای بنهیم و بهجای دردهای آزاردهنده، با قلب ماجراجوی خود زندگی کنیم.
پردیس
تعلق به خودمان یعنی فراخوانده میشویم تا بهتنهایی ایستادگی کنیم، تا با برهوت بیاطمینانی، آسیبپذیری و انتقاد روبهرو شویم. باوجود این حس دربارهٔ دنیا که منطقهای است جنگیسیاسی و ایدئولوژیک، این کار خیلی سخت میشود. بهنظر میرسید فراموش کردهایم حتی وقتی کاملاً تنها هستیم، با چیزی بیشتر از عضویت گروهی، سیاست و ایدئولوژی به یکدیگر وصل شدهایم: با عشق و روح انسانی. مهم نیست چقدر بهخاطر آنچه فکر میکنیم و به آن ایمان داریم، از یکدیگر دور افتادهایم؛ ما بخشی از یک داستان معنوی یکسان هستیم.
پردیس
فقط میگفت: «اجازه داری پرهیجان و احمق باشی و خوش بگذرانی.»
این یکی از اولین رضایتنامههایی بود که قرار بود برای خودم بنویسم. امروز هم هنوز رضایتنامه مینویسم و به همه میگویم پنج دقیقه از وقت خود را به من بدهند تا قدرت این روش تعیین هدف را نشان دهم. واقعاً جواب میدهد.
پردیس
«میدونم. ولی باید یه راهی پیدا کنی که متوقفش کنی و خودت رو برگردونی به این دنیا. اینجا یه دنیای بزرگه. نمیخوام از دستش بدی. لحظهها رو نگیر زیر نظر؛ توشون زندگی کن.»
پردیس
درواقع همین زمان بود که «تحقیق و دادهیابی» را بهجای «آسیبپذیری» انتخاب کردم.
پردیس
۱. با دردی همیشگی زندگی میکنید و با بیحسکردن آن و/یا تحمیل آن به دیگران، در جستوجوی تسلی هستید؛
۲. درد خود را انکار میکنید و این انکار تضمین میکند آن احساس را به افراد اطراف خود و کودکانتان منتقل میکنید؛
۳. شجاعت پذیرش دردمندیِ خود را مییابید و به سطحی از همدردی و دلسوزی برای خود و سایرین میرسید که اجازه میدهد درد را بهروشی منحصربهفرد در دنیا کشف کنید.
پردیس
اما بههرحال برای دختری میگریستم که آن موقع نمیتوانست تسلی پیدا کند؛ دختری که نمیدانست چه چیزی به چه دلیلی در حال رخدادن است. برای والدینی میگریستم که آنقدر بدون آمادگی بودند که توانایی برخورد با درد و آسیبپذیری مرا نداشتند؛ والدینی که در رابطه با من، از مهارتهای گفتوگو و تسلیبخشی بیبهره بودند یا حداقل، توانایی جلوگیری از داستانِ بیتعلقی من به خود را نداشتند. اینها لحظههایی هستند که وقتی بدون صحبت و حلنشده باقی میمانند، ما را بهسوی زندگی بزرگسالیمان هدایت میکنند که در آن، ناامیدانه بهدنبال تعلق و هماهنگی میگردیم.
پردیس
انسانیتزدایی باعث شده است اقدامات خشونتآمیز بیشمار، نقض حقوق بشر، جرائم جنگی و نسلکشیها شدت بگیرند. این انسانیتزدایی است که بردهداری، شکنجه و قاچاق انسان را ممکن میکند. انسانیتزدایی دیگران فرایندی است که با آن پذیرای نقص ذات انسانی، روح انسانی و نقص اصول مسلّم ایمان خود میشویم.
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
متوجه شدم چرا باید گاهی در تصمیمات و باورهای خود علیرغم ترسمان از انتقاد و عدمپذیرش، بهتنهایی ایستادگی کنیم؛ اولین تصویری که بهذهنم رسید، «برهوت» بود.
نیل
بی (مرزها): آیا به مرزهای خودم احترام گذاشتم؟ دربارهٔ آنچه خوب است و خوب نیست، روشن صحبت کردم؟
آر (قابلیت اعتماد): قابلاعتماد بودم؟ چیزی را که گفته بودم انجام میدهم، انجام دادم؟
اِی (پاسخگویی): آیا پاسخگوی کارهایم بودم؟
وی (مخزن اسرار): آیا به مخزن اسرار احترام گذاشتم و بهاشتراکگذاریهایم مناسب بود؟
آی (کمال): آیا ازروی کمال عمل کردم؟
ان (عدمقضاوت): آیا نیازم را درخواست کردم؟ آیا دربارهٔ نیازم به کمک، قضاوتی نکردم؟
جی (سخاوت): آیا در رفتار با خودم، سخاوت بهخرج دادم؟
Ara Hemmat
مخزن اسرار؛ اطلاعات یا تجاربی را که متعلق به شما نیستند، بهاشتراک نمیگذارید. باید بدانم رازهایم نزد شما محفوظاند و اطلاعات سرّی دیگران را با من بهاشتراک نمیگذارید.
کمال؛ شجاعت را بهجای راحتی انتخاب میکنید. بهجای آنکه چیزهای جالب، سریع یا آسان را انتخاب کنید، چیزی را برمیگزینید که درست است. تصمیم میگیرید بهجای اظهار صِرف ارزشهای خود، آنها را عملی کنید.
عدمقضاوت؛ میتوانم نیازهایم را درخواست کنم. میتوانید نیازهایتان را درخواست کنید. میتوانیم دربارهٔ اینکه چه حسی داریم، بدون موردقضاوتشدن صحبت کنیم.
سخاوت؛ سخاوتمندانهترین تفسیر ممکن را برای اهداف، کلمات و اقدامات دیگران ارائه میدهید.
Ara Hemmat
حجم
۱۶۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۷ صفحه
حجم
۱۶۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۷ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان