بریدههایی از کتاب شجاعت در برهوت
۳٫۴
(۸۰)
از او پرسیدم آیا واقعاً دوگانگی عجیب تنهایی درعین تعلق، آنهم تعلق واقعی را درک میکند یا نه. گفت: «آره. منم همیشه این حس رو دارم. یهجور تناقضه که هم حس تنهایی داشته باشی هم حس قدرت.
me
اینطور نبود که در حالِ افراطوتفریط باشم؛ یعنی ازسویی فقط همرنگی با جماعت را ارزش بدانم و ازسویدیگر، تنها متفاوتبودن، مبارزبودن یا مخالفبودن را ارزشمند بدانم. آنها دو روی یک سکهاند.
me
گاهی خطرناکترین چیزها برای کودکان سکوت است. سکوت به آنها اجازه میدهد داستانهای خود را بسازند؛ داستانهایی که تقریباً همیشه میتواند آنها را تنها و بدون لیاقتِ دریافت عشق و تعلق، بهتصویر بکشد.
me
اگر آنچه ما را متحد کرده است، ترکیبی باشد از تنفر مشترک و ترس خاموش که درنهایت بهصورت اتهام بیان میشود، دچار مشکل خواهیم شد. اگر رهبران در تشکیل دشمن ایدئولوژیکی که بتوانیم علیه آن اعتراض کنیم، عجله کنند، دیگر نمیتوانیم بهصورت منطقی مقصر واقعی را بشناسیم. آنچه تجربه میکنیم، انحراف هیجانی است که از آشکارشدن واقعیتی که در خانهها و جوامع ما در حال رخدادن است، فاصله میگیرد.
احسان رضاپور
فقط وقتی آزادید که درک کنید به هیچجایی وابسته نیستید. شما متعلق به هرجایی هستید. هزینهٔ آن بالاست. پاداش آن عظیم است.
Fateme Nahavandi
آسیبپذیری درواقع زادگاه عشق، خوشحالی، اعتماد، صمیمت و شجاعت است؛ یعنی همهٔ چیزهایی که به زندگی معنا میدهند.
Fateme Nahavandi
«تنها در تناقض به درک کمال زندگی نزدیک میشویم.»
Fateme Nahavandi
نیاز حقبهجانببودن وقتی بزرگنمایی میشود که حس کنیم در قلمرویی خصمانه و زیر حمله قرار داریم
Fateme Nahavandi
زندگی با آلودگی هوا، بهاندازهٔ پنجدرصد باعث افزایش احتمال مرگ زودرس میشود، زندگی با چاقی بیستدرصد، نوشیدن زیاد مشروبات الکلی سیدرصد، و زندگی با دلتنگی؟ احتمال مرگ زودرس را بهاندازهٔ چهلوپنجدرصد افزایش میدهد.
احسان رضاپور
شجاعت در درد شکل میگیرد؛ اما نه در همهٔ دردها. دردی که انکار شده یا نادیده گرفته میشود، به ترس یا تنفر تبدیل میشود. خشمی که هرگز تغییر شکل نیافته، به رنجش و تلخی تبدیل میشود.
Fateme Nahavandi
درد تنها وقتی فروکش میکند که به آن اقرار کنیم و اهمیت بدهیم. توجه به آن با عشق و عاطفه، نسبتبه جنگیدن با آن، نیروی بسیار کمتری میطلبد.
Fateme Nahavandi
درد بیرحم است. توجه ما را جلب میکند. علیرغم تمام تلاشهایمان برای محوکردنش با اعتیاد، کوبیدنش بر سر دیگران، خفهکردنش با موفقیت و تجملات مادی یا سرکوبش با تنفر، درد راهی خواهد یافت تا خودش را نشان دهد.
Fateme Nahavandi
رشد تا سطح انسانهای بالغ و بهعنوان گونهای اجتماعی ازجمله گونهٔ انسان، بهمعنای خودگردانی و انزوا نیست؛ بلکه بهمعنای تبدیلشدن به فردی است که دیگران بتوانند بر او تکیه کنند.
Fateme Nahavandi
گاهی خطرناکترین چیزها برای کودکان سکوت است. سکوت به آنها اجازه میدهد داستانهای خود را بسازند؛ داستانهایی که تقریباً همیشه میتواند آنها را تنها و بدون لیاقتِ دریافت عشق و تعلق، بهتصویر بکشد.
Fateme Nahavandi
اینکه نتوانستم به تیم رقص ملحق شوم، موجب نشد که از هم بپاشم؛ اما بههرحال برای دختری میگریستم که آن موقع نمیتوانست تسلی پیدا کند؛ دختری که نمیدانست چه چیزی به چه دلیلی در حال رخدادن است. برای والدینی میگریستم که آنقدر بدون آمادگی بودند که توانایی برخورد با درد و آسیبپذیری مرا نداشتند؛ والدینی که در رابطه با من، از مهارتهای گفتوگو و تسلیبخشی بیبهره بودند یا حداقل، توانایی جلوگیری از داستانِ بیتعلقی من به خود را نداشتند. اینها لحظههایی هستند که وقتی بدون صحبت و حلنشده باقی میمانند، ما را بهسوی زندگی بزرگسالیمان هدایت میکنند که در آن، ناامیدانه بهدنبال تعلق و هماهنگی میگردیم.
Fateme Nahavandi
«تنها وقتی آزادید که درک کنید به هیچجا وابسته نیستید. شما متعلق به هرجایی هستید. هزینهٔ آن بالاست. پاداش آن عظیم است.
Fateme Nahavandi
ما بهعنوان اعضای نوعی خاص از جوامع، قدرت خود را از فردگرایی صِرفمان بهدست نمیآوریم؛ بلکه این قدرت از توانایی جمعی برای برنامهریزی، ارتباط و کار با یکدیگر میآید. ساختار عصبی، هورمونی و ژنتیکی ما حامی وابستگی متقابل است نه جدایی و انزوا. کاسیوپو توضیح میدهد: «رشد تا سطح انسانهای بالغ و بهعنوان گونهای اجتماعی ازجمله گونهٔ انسان، بهمعنای خودگردانی و انزوا نیست؛ بلکه بهمعنای تبدیلشدن به فردی است که دیگران بتوانند بر او تکیه کنند. مغز و زیستشناسی ما تمایل به این پیامد دارد؛ چه از آن آگاه باشیم و چه نباشیم.» البته ما گونهٔ اجتماعی هستیم. به همین دلیل ارتباط مهم است. به همین دلیل خجالت اینقدر دردناک و تضعیفکننده است. به همین دلیل مشتاق تعلق هستیم.
احسان رضاپور
تروریسم ترسی است که با زمانْ آزاد میشود. هدف نهاییِ تروریسم جهانی و داخلی، حملاتی است که ترس را آنقدر در عمق قلب جامعه جای دهد که بهمرور، ترس تبدیل شود به روش زندگی. این روشِ ناآگاهانهٔ زندگی، موجب خشم و اتهامزنیِ متقابل و بیشازحد در مردم میشود. وقتی اجازه دهیم ترس در فرهنگ ما ریشه بدواند، تروریسم بیشترین اثر خود را خواهد گذاشت. پس مسئله فقط زمان است تا مشخص کند کِی درک ما از کمبودها باعث شکستگی، انزوا و راندهشدنمان خواهد شد.
Elham khodadadi
بی (مرزها): آیا به مرزهای خودم احترام گذاشتم؟ دربارهٔ آنچه خوب است و خوب نیست، روشن صحبت کردم؟
آر (قابلیت اعتماد): قابلاعتماد بودم؟ چیزی را که گفته بودم انجام میدهم، انجام دادم؟
اِی (پاسخگویی): آیا پاسخگوی کارهایم بودم؟
وی (مخزن اسرار): آیا به مخزن اسرار احترام گذاشتم و بهاشتراکگذاریهایم مناسب بود؟
آی (کمال): آیا ازروی کمال عمل کردم؟
ان (عدمقضاوت): آیا نیازم را درخواست کردم؟ آیا دربارهٔ نیازم به کمک، قضاوتی نکردم؟
جی (سخاوت): آیا در رفتار با خودم، سخاوت بهخرج دادم؟
Elham khodadadi
اگر بخواهید اختلاف را به موقعیتی برای ارتباط تبدیل کنید، باید بین گذشته، حال و آینده تمایز قائل شوید. وقتی اختلافها دربارهٔ این موضوع باشد که چه اتفاقی در گذشته افتاده است، بهآسانی به واهههای بیپایان «تو گفتی... من گفتم» میافتید.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
حجم
۱۶۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۷ صفحه
حجم
۱۶۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۷ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان