سه درس را باید آموخت. نخست، باید کار را مهم دانست. دوم، کار باید به سوی هدف خوب توجیه شده و مشترک برود. سوم، ارزشهاباید طرحها، تصمیمها و عملیات و اجرا را هدایت کنند.
هدی✌
متوجه آنچه خودشان می-توانند انجام دهند نبودند، بلکه نظرشان بیشتر این بود که میل دارند سازمان چه کارهایی انجام دهد. زمان میبرد تا کمکم سازمان خودشان را یک پیکرهی واحد ببینند.
هدی✌
گانگهو یک کلمهی چینی به معنای همکاری با یکدیگر و شعار تکاوران کارلسون در دوران جنگ جهانی * بوده است
هدی✌
براساس ارزشها، مسیرها همیشه مستقیم هستند.
هدی✌
کار ارزنده یعنی کاری که جهان را جای بهتری میکند
هدی✌
ما به دو نوع هدفگذاری نیاز داریم.
ابتدا، هدفهای کارکردی، که تعیین میکند میخواهیم کجا قرار بگیریم.... که آیا باید روی واحدهایی مانند پرداخت نهایی، حمل و نقل یا حسابداری یا هر چیز دیگری کار کنیم. دوم، هدفهایی ارزشی، تعیین و شرح تأثیراتی که میخواهیم در زندگی افرادمان، مشتریان، پشتیبانان مالی و اجتماعی داشته باشیم.
هدی✌
ما باید در فکر علاقهمند کردن باشیم.»
هدی✌
. هدفها تعیین میشوند، ارزشها رعایت میشوند.
هدی✌
«هدفگذاری در بسیاری از سازمانها مسألهی مهمی است. مدیران تصور میکنند با درج یک هدف در گزارش سالیانه، یا اظهار کردن آن در بعضی شوراها، همه در هدف سهیم شدهاند. ممکن است آنان هدف را تقسیم کرده باشند. اما اگر گروه متعهد به انجام آن نشود، آن هدف، هدفی مشترک نیست.»
هدی✌
«تو نمیتوانی کار ارزندهای بکنی مگر این که همهی افراد در جهت یک هدف کاملا توجیه شده و مشترک کار کنند.»
هدی✌
زمانی که آدمها شروع به دیدن دقیق کارشان بکنند، کمکم چیزهای بزرگی اتفاق میافتد.
هدی✌
«افراد و کارکنان باید بدانند کاری که انجام میدهند به آسایش جسمی و فکری نوع بشر کمک میکند و در سرنوشت تودهها تغییر به وجود میاورد.»
هدی✌