بریدههایی از کتاب از ماست که بر ماست؛ نقدی بر رفتارهای اجتماعی ما ایرانیان
۲٫۵
(۸)
این قهرمانان ملی و میهنی خویش را تا عرش اعلاء بالا میبریم، تا آسمان هفتم، تا اوجِ قلۀ موفقیت و حماسه و تلاش و انسانیت و خرد. آنقدر بالا که دیگر برایمان غیرقابلدسترس و نایافتنی میشوند
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
۱. ما چگونه ما شدیم؟ (صادق زیباکلام)
۲. جامعهشناسی نخبهکُشی (علی رضاقلی)
۳. چرا عقبماندهایم؟ (علیمحمد ایزدی)
۴. خلقیات ما ایرانیان (محمدعلی جمالزاده)
۵. جامعهشناسی خودمانی (حسن نراقی)
«خیرالکلام ما قلّ و دلّ»
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
آنچه پیش از علاج یک بیماری برای شخصِ بیمار اهمیت دارد، تشخیص «وجودِ» خودِ بیماری است؛ نه نوع آن و روش درمانش. مادامیکه شخص از وجود بیماری در وجودش بیاطلاع و ناآگاه باشد، چگونه میتوان مراجعه به پزشک و دریافت نسخهای شفابخش برای بهبود بیماری را از او انتظار داشت؟! نگارنده خود بهمثابۀ یک بیمار است که زودتر (یا شاید بیپرواتر) از بقیۀ مبتلایان به بیماری مشابه و مذکور در جامعه، به این امر واقف شده و درصدد درمانش به دست اهل فن برآمده است.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
در اینکه حاکمیتها و قدرتهای موجود سهم و تأثیر فراوانی در بهبود یا احیاناً وخامت اوضاع و شرایط جامعه داشته و دارند، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد؛ اما نکتۀ اصلی اینجاست که اولاً همین افراد و اشخاصی که بر جایگاههای مختلف و متنوع حکومتی تکیه زده و بهعنوان مقام و مسئول، سهم و کارکردی در ادارۀ مسائل ریز و کلان مملکتی دارند، خود از بطن همین جامعه ظهور، رشد و ترقی کرده و مجال تأثیرگذاری و حکومتداری یافتهاند. دوم اینکه اصولاً حاکمیت و ملت در یک جامعه (علیالخصوص در دنیای کنونی) همواره بر یکدیگر تأثیر میگذارند و رابطهشان دوطرفه و دوسویه است؛ پس بررسی و شناخت یکی از این دو مفهوم (حاکمیت- ملت) میتواند کلید شناخت دیگری تلقی شود.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
مسلماً نگارنده نیز مانند خیل عظیمی از ظاهرسازانِ سوءاستفادهگر میتوانست بهراحتی آبخوردن، چشم بر حقایق موجود ببندد و با بهکاربردن عبارات و اصطلاحات پرطمطراق و آنچنانی، ملت ایران را بری از هرگونه خطا، اشتباه، کمبود، کاستی و ایراد بداند و تمامی کاسهکوزهها را بر سر حاکمیتها و قدرتهای موجود، استعمار و استثمار قدرتهای بیگانه در طول تاریخ، هجوم اقوام و قبایل وحشی و نیمهوحشی در طی اعصار مختلف، استکبار جهانی و نیز موارد مختلفی از این دست بشکند و با گرفتن ژستی روشنفکرمآبانه و خودعالمانگار، جایگاه ایران و ایرانی را در مرکز عالم هستی قلمداد کند
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
یکم) هدف نگارندۀ بیمقدار از نگارش و تحریر این اثر مسلماً نه اظهار فضل است و نه ابراز وجود، نه ایستادن در مقابل افکار عمومی و نه خدایناکرده، اهانت به ساحت مقدس و محترم ایران و ایرانی؛ بلکه تنها و تنها ایفای نقشِ آیینگی است که گفتهاند: «المؤمن مرآت المؤمن» و چه عزت و افتخاری والاتر و بالاتر از مرآتِ هممیهنان و «ایرانیان» شدن.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
تقدیم به آنهایی که ندیدن، ندانستن و (احیاناً) نفهمیدنهایشان سهوی است!
و برای سید جمالالدین اسدآبادی که گفته بود: «به غرب رفتم. مسلمانی ندیدم؛ اما اسلام را در میان ایشان یافتم!
آنگاه به شرق بازآمدم و در میان خیل مسلمانان، نشانی از اسلام نیافتم!»
و مقصودش از اسلام، روح اسلام بود و مرادش از مسلمانی، ظاهر آن؛ دریغ که عدهای این نفهمیدهاند و مدام لعنش میکنند!
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
ایرانی هیچگاه خود را نمیبازد و پا پس نمیکشد. در اوج غرور و منیّت نهتنها اشتباهش را نمیپذیرد، بهخاطر اشتباه مذکور هیچگاه عذرخواهی نمیکند و درصدد جبران اشتباهش برنمیآید، بلکه در کمال خونسردی به توجیه عمل و رفتار خویش میپردازد. آنگاه حتی این احتمال وجود دارد که جایگاه شاکی و متشاکی، مجرم و بیگناه، ظالم و مظلوم تغییر کند.
راحله
اصلاً ایرانی معیار تشخّص، برتری، اصالت و روشنفکری را در همین نالیدنهای گاهوبیگاه، وقت و بیوقت، بجا و بیجا، درست و نادرست، در خلوت و جلوت، در عیان و نهان، آشکار و پنهان، با خود و دیگران، از خود و دیگران، هر دم و هر آن، هر جا و هر کجا و تحت هر شرایطی میداند و تلاش میکند تا خود را بدین صفات متصف کند یا بنمایاند.
راحله
ایرانی در همه حال عاشق و شیفتۀ ناله و نالیدن است: از هر چه ببیند و بشنود و بداند، از هر چه سر راهش باشد و مقابل دیدگانش، از هر چه احساسش کند، درکش کند و بفهمدش، از هر چه دمدستش باشد، اصلاً از هر چه بتواند!
راحله
حجم
۱۳۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
حجم
۱۳۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
قیمت:
۵,۵۰۰
۲,۷۵۰۵۰%
تومان