بریدههایی از کتاب در آینه ایرانی؛ تصویر غرب و غربیها در داستان ایرانی
۱٫۰
(۱)
علاوه بر این، او انگلیسیها را به دلیل بیارزش دانستن دانش و زبان سایر کشورها ملامت میکند، چون وقتی آنها تعداد اندکی کلمه (از زبان خارجی) را یاد میگیرند خود را کارشناس و زبانشناس متبحر جلوه میدهند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
نویسندگان نیز همچون دیگر آحاد جامعه تحتتأثیر فضای سیاستزده انقلاب ایران بودهاند؛ فضایی که بدون شک تأثیر خویش را در آثار آنان بر جای گذاشته است
من زنده ام و غزل فکر میکنم
با توجه به شعارهای افراطی انقلابی، تظاهرات و همچنین رفتارهای خصومتآمیز، تبلیغات، و نگرش عموماً منفی نسبت به غرب از سوی رژیم تازهاستقراریافته، این انقلاب پدیدهای ضدغربی تلقی شده است و تعابیری از قبیل «شیطان بزرگ» که از سوی آیتالله خمینی به ایالات متحده اطلاق شد، بر این نکته دلالت میکند که یک بار دیگر تصویری سراسر منفی در روان ایرانیان شکل گرفته و یا بر آنان تحمیل شده است
من زنده ام و غزل فکر میکنم
مهمتر از همه، با اشغال سفارت امریکا در تهران که به آن «لانه جاسوسی» نام داده بودند، از جانب گروهی از انقلابیهایی که خود را دانشجویان پیرو خط امام مینامیدند، روابط دو کشور، و روابط ایران و غرب بهطورکلی به لبۀ تند بحران کشیده شد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
نهتنها امریکاییها از رفتار خشن دستگاه سرّی ساواک آگاه هستند، بلکه عملاً با آن درگیرند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
ایرانیانی که در قرن نوزدهم از غرب دیدن میکردند، به آن با شک و تردید مینگریستند و تصویری دوگانه از آن برای خوانندگان خود بازسازی میکردند. فهم آنان از غرب بر پایه آن چیزی بود که کموبیش به عنوان یک مشاهدهگر خنثی میدیدند؛
من زنده ام و غزل فکر میکنم
ابتداً تصاویری ضدانگلیسی و سپس ضدامریکایی را بازتاب میداد. خطر ناشی از قدرتهای غربی، احساس بیگانهترسی را با احساسات ملیگرایانه ایرانیان در هم آمیخت. این خطر تنها بنیانهای سیاسی ایرانیان را نشانه نرفته بود، بلکه هویت و فرهنگ آنان را نیز تهدید میکرد. بنابراین، تصاویر کلیشهای غربیان، بهمثابه صفت مشخصه این داستانها درآمد که در آن نویسندگان شاید آگاهانه جهان را به صورت سیاهوسفید و خیروشر نشان میدادند و معمولاً سیماچهای منفی از غرب به تصویر میکشیدند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
«داستان صادق هدایت فرصتی است که به ما خوانندگان غربی کمک میکند... تا بازشناخته شویم؛ چراکه آن غریبهای که تحت تفسیر قرار گرفته است درحقیقت خود ما هستیم».
من زنده ام و غزل فکر میکنم
«داستان صادق هدایت را دریچهای قرار میدهد تا از طریق آن، گویی از بیرون، جنبههای داستان روایی خود را ببیند». به گمان او «داستان صادق هدایت فرصتی است که به ما خوانندگان غربی کمک میکند... تا بازشناخته شویم؛ چراکه آن غریبهای که تحت تفسیر قرار گرفته است درحقیقت خود ما هستیم».
من زنده ام و غزل فکر میکنم
انگلش» با وجود دادن آزادی ظاهری، و کمال تملق و چاپلوسی، به چندین راه دیگر که بر زنان گران ننماید، به دانایی ایشان را مقید کردهاند و مسلمانان با وجود وضع رسم پرده که نوعی از قید محرص به فتنه و فساد است، از راه نادانی، رخصت و مجال فساد به ایشان دادهاند که اختیار (بر زر) و چاکر زنانه، و اطفال، و رفتن به خانۀ پدر و اقربا، بلکه زنان دوستدار، و یک هفته شبوروز در آنجا بهسربردن از آن جمله است».
من زنده ام و غزل فکر میکنم
طالبخان در دعوا با یک شاهزاده هندی، به تحریک مقامات انگلیسی
من زنده ام و غزل فکر میکنم
اید در نظر داشت آنچه جهانگردان ایرانی از غرب دریافت میکردند، از فیلترهای ممزوج با افکار بهارثرسیده از گذشته و آغشته به اعتقادات، پیشفرضها و تصوراتی که ریشه در گذشته فرهنگیشان داشت، عبور میکرد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
خوانندگان غربی ممکن است در آثار برخی از نویسندگان ایرانی تصویری از خود ببینند که بهسختی قابل شناسایی است، ولی همین خوانندگان بسیاری از نویسندگان دیگر ایرانی را خواهند یافت که در آثار خود اطلاعاتی بنیادین و مأنوس با ارزشها و شیوه زندگی امریکایی به نمایش میگذارند
من زنده ام و غزل فکر میکنم
سعدی شاعر نامدار قرن سیزدهم میلادی (هفتم قمری)، واژه فرنگ را تنها یک بار به کار برده و در آن به طور ضمنی به تصویر خصومتآمیز «دیگری» اشاره کرده است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
او سرانجام دختر این مرد را به زنی میگیرد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
در همین زمان، افزایش آشنایی ایرانیان با جهان خارج، بهویژه غرب، و این معما که تلاش میکردند نقاط قوت مدرنیته را جذب کنند، ولی از ارزشهای سنتی و شیوههای زندگی خود دست برندارند، ازجمله دلمشغولیهای عمده همه نویسندگان معاصر داستانهای ایرانی بوده است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
در کتاب حاضر، نگارنده از کاربرد هر گونه نظریه مشخص درباره تصویر غرب و غربیان در روان فردی و یا جمعی ایرانیان خودداری ورزیده و آن را به خوانندگان واگذار کرده است
من زنده ام و غزل فکر میکنم
واژههای غرب، غربی و باخترنشینان که در این نوشتار به کار رفته است، ممکن است نیازمند توضیحاتی باشد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
پیامبران تقدیر: ادبیات بهمثابه پدیدهای سیاسی، اجتماعی در ایران مدرن (۱۹۸۴)
من زنده ام و غزل فکر میکنم
ما در تعطیلات تاریخ به سر میبردیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
حجم
۲۱۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
حجم
۲۱۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
قیمت:
۹,۱۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد