بریدههایی از کتاب خاطرات خون آشام عاشق (دفتر دوم)
۴٫۵
(۳۲)
باز هم شب شد و من سرگشته
از گشتن و گشتن شدم خسته
قلم را میگذارم آهسته
روی کاغذی از جنس گلاسه
تا بیافرینم حماسه
هه...
Book
اتاقی رو به خیابانی گرم در شبی تابستانی که ستارههای آسمانش پیدا نبود.
Book
یک هشتگی راه افتاد که باحال بود.
#منمیخندمپسهستم
Book
«بشر دوپا زود میشود کلهپا
پشهٔ ششپا میماند در هوا.»
Book
من هم پشتم را به او کردم و با نفرت تمام بخشیدمش که. خونسالار بزرگ فرموده:
«در برابر خشونت طلبها، اول نرمش، دوم چرخش، سوم، اگر خود را اصلاح نکرد، نیشش.»
Book
رفتم بالای سرش و دیدم دارد چیزهایی را در واتسآپ میخواند و حال میکند که. خواستم بگویم تلگرام بهتر است و سرعتش بالاتر است که گفتم: «ولش کن! سرعت بالا میخواهد چه کار! مگر میخواهد هستهٔ اتم را بشکافد که؟»
به قول خونسالار بزرگ: وز وزی وای وز وزی وای وای واز/ وای بر پرندهای که از یاد ببرد پرواز!
وقتی مهدکودک میرفتم این جمله را با خون روی مقوای سرخ نوشته بودند. من که هرکاری کردم نمیتوانستم بفهمم چی نوشته. آخرش هم نفهمیدم چرا؟
Book
رفتم یک جای دیگر که روی در آن نوشته شده بود:
اتاق عمل لطفاً بدون هماهنگی وارد نشوید!
من همیشه از عمل خوشم میآمد که. عموی خدابیامرزم اهل حرف بود، پدر خدابیامرزم میگفت: «خونآشام باید اهل عمل باشد. حرفحرف و ویز و ویز به درد نمیخورد.»
Book
با خودم گفتم ولش کن و از روش خودگردانی استفاده کن. یعنی خودت بگرد و پیدایش کن که. انسانها یک ضربالمثل باحال دارند که میگوید:
کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من.
ما میگوییم:
کس نخارد ریش من، جز نیش من.
Book
به قول نیشکوفسکی شیرازی: گل بود به سبزه آراسته شد، از سرعت حرص آدمها کاسته شد.
Book
من کلاً از زرنگبازی و دودره کردن و زیرآبزنی و بیقانونی متنفرم. شاید واسه همین است که خونآشام تنهایی هستم.
Book
چون قلب مهربانی داشت و نمیخواست واژهٔ قرمز عشق را با لکهٔ سرخِ انتقامجویی بپوشاند.
anne...
«اهه! مگه تو سیگار نمیکشی؟»
ابروهای پسره بالاتر از آقاهه رفت و با تعجب گفت: «من!؟ سیگار؟ نه.»
آقاهه گفت: «واسه چی نمیکشی؟ نکنه فکر میکنی هنوز بچهای. اگه اینجوری فکر میکنی سخت در اشتباهی. تو بزرگ شدی.»
پسره جواب داد: «بزرگ و کوچیک نداره. مگه دیوانهام که ریههام رو خراب کنم؟ سیگار صدتا ضرر داره.»
آقاهه با لبخندی عوضیطور گفت: «اینها حرف دکترها و داروخونههاست که بازارگرمی میکنند تا داروهاشون رو بفروشند. سیگار واسهٔ سلامتی خیلی هم خوبه...»
anne...
ای یار دیرینم
ای چای شیرینم
ای کیف چرمینم
بیا که بیتو غمگینم
مثل شعری با نقطهچینم
Gini
واسه من میتپه که. مثل قلب من که واسه تو میتپه که. به قول خونسالار بزرگ: مهمترین چیز نیشه که زندگی بدون اون نمیشه.»
لبخندی به پهنای صورتش زد و گفت: «چه ربطی داشت؟ وِ.»
گفتم: «نمیدونم. خودت یه جور ربطش بده که.»
گفت: «یعنی هنوز دوستم داری؟ وِ.»
لبخندی به پهنای نیشم زدم که: «بیشتر از همیشه دوستت دارم. که.»
بعد دیگر نفهمیدم چی شد. یعنی دنیا پیش چشمم شطرنجی شد که.
این بود خاطرات من که.
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
افسوس
کسی مرا نشناخت
کسی تو را نشناخت
کسی ما را نشناخت
نیشهای ما بیهوده آلوده شد...
Baran
«از هرچه بگذری از خون نمیشه بگذری زیرا خون مایهٔ حیاط است.»
Baran
ای یار دیرینم
ای چای شیرینم
ای کیف چرمینم
بیا که بیتو غمگینم
مثل شعری با نقطهچینم
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
ای خاطرههای تلخ و شیرین
همراه شوید با خودنویسم
زیرا که با این جوهر خونین
باید که شما را بنویسم...
باید که شما را بنویسم
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
اخم کرد. وقتی اخم میکرد شبیه چیپس بدون سُس میشد که.
Emma
اینهایی که گفتی مال آدمهاست که. نه ما پشهها که.»
گفت: «چرا ارزش خودت رو پایین میآری، وِ؟ چند بار بگم ما خونآشام هستیم و پشه نیستیم وِ. وانگهی، ما باید به مثبتاندیشی فکر کنیم که همه چیز مثبت بشه وِ.»
اگر عاشقش نبودم، آنچنان نیشی میزدمش که پشهسالاری از سرش بیفته که.
🧚♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚♂️
حجم
۴۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۴۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان