بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جنابِ خان | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جنابِ خان

بریده‌هایی از کتاب جنابِ خان

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۵۵ رأی
۴٫۳
(۵۵)
نباید بخشید من همیشه پاک کن‌هایم را گم می‌کردم... آنقدر اشتباهاتم را پاک کرده بودند که سیاه شده بودند... مادربزرگ نمی‌دانست! اما من از عمد آنها را گم می‌کردم... میدانم! مادربزرگ هم  بارها گفته بود که بخشش انسان را بزرگ می‌کند...اما گاهی نباید بخشید... گاهی آنقدر اشتباهات آدم‌ها بزرگ می‌شود که بخشیدنشان به ضررمان تمام می‌شود! مثل پاک کنی که برای پاک کردن اشتباهات دیگران خودش سیاه می‌شود!...
hassan fatemi
خوابم نمی‌برد... یاد حرف او افتادم... ستاره‌ها را یکی یکی شمردم تا خواب به چشمم بیاید، اما آن شب ستاره‌های آسمان کافی نبودند ...
hassan fatemi
هرگز از تلاشت برای به دست آوردن ماه بازنایست... من حتم دارم روی پنجه‌ات که بایستی لااقل دستت به گیلاس سرخی خواهد رسید... و آنگاه که زمین ازتو بپرسد چه ارمغان آورده‌ای؟ با گوشهٔ آستینت آن سرخی به جا مانده اطراف لبخندت را پاک می‌کنی و دانهٔ گیلاس از میان مشتت در می‌رود، آنگاه درختی می‌روید و زمین سبز می‌شود... هرگز از تلاشت دست نکش... ماه یا گیلاس سرخ...هر کدام را به دست بیاوری، دانه‌ای زرد یا قرمز! زمین را از این اندوه خاکستری رنگ نجات می‌دهی...
hassan fatemi
مهم نیست حقیقت چیست، آن‌ها تنها می‌خواهند حرف دلشان را از زبان دیگران بشنوند...آن‌ها تنها کسانی را می‌پذیرند که حرف دلشان را می‌زنند! گاهی تنهایی ارزشمندترین دارایی تو می‌شود... صبور باش ...وقتی دیگران شجاعت پذیرفتن حقیقت را ندارند تو آنقدر شجاع باش که از طرد شدن تنها قوی شدن را بیاموزی... محکم باش... وقتی دیگران از خشم شنیدن عقاید مخالفشان سرخ می‌شوند تو آنقدر قوی باش که از ترس رسوا شدن همرنگ جماعت نشوی...
hassan fatemi
حافظه‌ام اما مگر می‌شود خنده‌های نارنجی نارنج را، لباس قرمز انار را، پیچش سبز باغ را، بوی عطر خاک را، مگر می‌شود با قرص خواب هم از یاد برد؟ این صداقت خالص و سفید دانه‌های برف را، این محبت سرخ غنچه‌های باغ را چه کسی از ما دریغ کرد؟ افسوس افسوس که یادم نمی‌آید!...دست کسی باید به شانه‌ام بخورد، این آسمان هر شب جور دیگری می‌شود! شاید من آنقدر در این کابوس غلت زده‌ام که از این کرهٔ خاکی بیرون افتاده باشم
hassan fatemi
دو دقیقه به نیمه شب آنقدر قصه بافت که حتی آن ساعتی که کوک کرده بود سالهاست که به خواب رفته... حالا او ساعت‌هاست، روزهاست، ماه‌هاست که به خوابی عمیق رفته و ساعتش همان طور دو دقیقه به نیمه شب مانده ... تنها دو دقیقه مانده تا روزی جدید را شروع کند اما او سال‌هاست که نمی‌تواند بیدار شود!... او نباید آن قصه را آنقدر خوب تعریف می‌کرد که حتی ساعتش خواب بماند!...
hassan fatemi
اگر حرف دیگران خواندنی بود همیشه بیست می‌گرفتی! بعضی حرف‌ها را نمی‌توان فهمید برای همین است که این همه سال صفر شدی، بعضی جواب‌ها را نصفه نیمه می‌فهمی برای همین ده می‌گرفتی، نمی‌توان از حرف‌های دیگران به تمام حقیقت پی برد...
hassan fatemi
خنده بر هر درد بی درمان دواست!
آمـيـنْٖ
 و تو را زمزمه می‌کنم در گذر از هر کوچهٔ شهر، پشت هر دخمه و سردابه، در کنج هر پستو... حریم امن من، هوای عطر آلود تو ...
.
 ای باد سرد! این سبزینه‌های درختان تنها آبادی این شهرند... اندکی آرام‌تر بیا...
.
صبور باش ...وقتی دیگران شجاعت پذیرفتن حقیقت را ندارند تو آنقدر شجاع باش که از طرد شدن تنها قوی شدن را بیاموزی...
.
گاهی نمی‌دانی کجا ایستاده‌ای! باید بیشتر مراقب روزهایم باشم... ایستاده‌ام، همانجا که یک سال پیش...
.
راستی چرا همیشه یکی بود، یکی نبود؟ شاید به همین علت کلاغ قصه‌هایمان هرگز به خانه نرسید و من باز هم مثل هر شب بعد از شنیدن قصه‌های شهرزاد، در کابوس‌هایم یا کلید را گم کردم یا خانه را!...
.
دنیا پر از آدم‌هایی ست که تو را تحقیر می‌کنند و تو به اندازهٔ بزرگی این تحقیرها تنهایی!
.
باورت نمی‌شود اما یک انسان می‌تواند دنیا را برای انسان دیگری جهنم کند!
.
از زنده‌ها باید ترسید، از مرده‌ها که کاری بر نمی‌آید
.
می‌خواستم به همه بگویم... در چشمانم خیره شد... فریاد زد: دهانت را ببند وگرنه سرت را زیر آب می‌کنم. یاد حرف عمه خانم افتادم، خنده‌ام گرفت... گفتم: عیبی ندارد، دختر باید سر به زیر باشد...
.
این همه دل شکستن، داد کشیدن، این همه دریدن و پاره کردن... حتی این اخم کوچکت! باورت بشود دنیا آنقدر الکی ست که تو حتی نمی‌توانی تصورش را بکنی! وقتی شروعش با یک سیب باشد!..
.
من بیشتر از مقصر بودن، متاسفم!... برای رنجاندن کسانی که دوستم داشتند!...
.
من بیشتر از مقصر بودن متاسفم!... به خاطر تمام شکستن‌هایم، ندیدن‌هایم، نشنیدن‌هایم و تمام فعل‌های منفی که برای تمام کسانی که واقعاً دوستم داشتند صرف کردم... به خاطر تمام اولویت‌هایی که در آخر قرارشان دادم...
.

حجم

۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۴ صفحه

حجم

۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۴ صفحه

قیمت:
رایگان