قدم به قدم. فعلاً همین پرواز رو به پایان برسونم.
بلاتریکس لسترنج
به امید پشت سر گذاشتن بیابان بود که در آن گرما و گرد و غبار هنوز به راه رفتن ادامه میدادند.
بلاتریکس لسترنج
. بیشتر مردم شمال مسلمان بودند و حکومت هم میخواست از سودان کشوری مسلمان بسازد؛ کشوری که باورهای دین اسلام را اجرا کند.
ولی مردم جنوب دینهای مختلفی داشتند و نمیخواستند به زور مسلمان شوند. برای همین با شمال وارد جنگ استقلال شده بودند. جنگ در تمام سودان جنوبی گسترده بود و حالا هم به جایی که سالوا زندگی میکرد رسیده بود.
بچهها خود را روی زمین کشیدند. بعضیهایشان گریه میکردند.
بلاتریکس لسترنج
با امید و کار سخت، تمام سختیهای گذشتهام را پشت سر گذاشتهام. فقط با همین دو چیز بود که از عهدهاش برآمدم. حرفی با جوانها دارم: وقت سختیها، آرام بمانید. اگر به جای فرار، پشتکار به خرج دهید، از آن وضعیت عبور میکنید. شادی فرار کردن، از شادی ماندن و مقاومت کردن و امید داشتن بسیار بسیار کمتر است.
سالوا دات
i_ihash
اگه الان بمیرم، دیگه هیچوقت خانوادهام رو نمیبینم.
این فکر هر طور که بود، به او قدرت داد تا از وحشت به زمین نیفتد.
جو مارچ
با اینکه هیچکدامشان را خوب نمیشناخت، دیدنشان قوت قلبی بود.
جو مارچ