بریدههایی از کتاب مانستر
۳٫۸
(۳۱)
. لیز به مانستر صدمه نزده بود. او هیچوقت این کار را نمیکرد، هرچند به راحتی میتوانست او را بکشد. لیز به شیوهٔ خودش عاشق مانستر بود و مانستر هم به او اهمیت میداد. فقط زوج خوبی برای هم نبودند.
ولی یک جورهایی به هم متصل شده بودند. مانستر او را بیرون از جهنم نگه میداشت و لیز طبق بند حقارت زنانِ قراردادشان او را نمیدرید
بلاتریکس لسترنج
شیاطین مانند انسانها انواع مختلف داشتند. اگرچه تمام آنها شیطانصفت، خودخواه یا در بهترین حالت روی اعصاب بودند، ولی همسان نبودند. لیز در ظاهر خونگرم، باهوش و دوست داشتنی بود. او همچنین، نیمهساکابس بود که هیکل خوشتراشش این را نشان میداد. داشتن یک دوست ساکابس مزیتهای بسیاری داشت. پختوپز میکرد. تمیز میکرد. همچنین در سازمان مرکزِ گناه کار میکرد و درآمدش از مانستر بیشتر بود، و هیچوقت به خاطر اینکه مانستر زیادی بازیهای رایانهای بازی میکرد، غر نمیزد.
بلاتریکس لسترنج
وقتی پایین باشی، میتوانی راهت را به سمت بالا بسازی. وقتی بالا باشی، میتوانی با خوشبینی به آینده نگاه کنی. ولی وسط بودن سخت بود.
H.Alvandi
انسانها در این دنیا خاص هستند، چون تنها مخلوقاتی هستن که میتونن خودشون رو بدبخت کنن. تو میدونی که شما چطور این کار رو میکنید؟ شما این کار رو از طریق در آرزوی خوشبخت بودن میکنید. شما اونقدر خودتون رو درگیر فکر کردن دربارهٔ خوشبختی میکنید و اونقدر عقدهٔ پیدا کردن اون رو دارید و از خودتون میپرسید چرا خوشبختی، در مکانی که شما میخواید نیست که کاملاً اصل موضوع رو فراموش میکنید.
شهرزاد
ـ تو گفتی اون از گرینلنده. درسته؟
ـ بله.
ـ خب، مگه گرینلند همون جایی نیست که یخ داره؟ اگه منجمدش نکنه چی؟
ـ در واقع اون ایسلنده که اون همه یخ داره.
ـ نه، نیست.
مانستر از لای فک به هم چسبیده گفت: «مهم نیست. حتی اگه گرینلند باشه که یخ داره، که محض اطلاعت نداره، چون اینجوری اصلاً معنی نداره، این یخ معمولی نیست. این یخ جادوییه.»
ـ از این بابت مطمئنی؟
ن. عادل
تصور میکنم جهل نوعی سعادته. ولی تو جاهل نخواهی بود. تو میدونی. جایی در انتهای ذهنت، تو میدونی و هر روز خودت رو مقابل سؤالهایی میبینی که قادر به جواب دادنشون نیستی.
odika
تا حالا شده از خواب بیدار شی و فکر کنی لعنتی چه اتفاقی افتاد؟ چه غلطی دارم میکنم؟ و متوجه بشی که به همهچیز گند خورده و احتمالاً تقصیر خود لعنتیته ولی برای درست کردنش دیگه دیر شده و تو فقط باید یاد بگیری که باهاش زندگی کنی، چون امکان نداره که به مدرسه برگردی یا به روال رقابتی قدیم برگردی و از صفر شروع کنی. چون شاید اونجوری بهتر بشه کارها درست شه، ولی اگه از اول اینقدر داغون نبودی، الان تو این وضعیت نبودی. پس چرا به خودت زحمت بدی و دوباره شروع کنی؟ چون هنوز همون داغون هستی و این مورد هیچوقت عوض نمیشه، مهم نیست که چقدر بخوای تغییرش بدی.
bilijacks
غیرهشیاران به راحتی جادوی اطرافشان را ندید میگیرند، ولی نیمههشیاران در این دنیا اوقات سختی را میگذرانند و همیشه تلاش میکنند چیزهایی را که نمیتوانند کاملاً درک کنند، ولی در عین حال فراموش هم نمیکنند، معنا ببخشند.
bilijacks
غیرهشیاران به راحتی جادوی اطرافشان را ندید میگیرند، ولی نیمههشیاران در این دنیا اوقات سختی را میگذرانند و همیشه تلاش میکنند چیزهایی را که نمیتوانند کاملاً درک کنند، ولی در عین حال فراموش هم نمیکنند، معنا ببخشند.
bilijacks
او در یک دنیا خرحمالی و خرحمالی بیشتر گیر کرده بود. شاید دنیای مانستر هم همینطور بود، ولی دستکم توش اژدها داشت.
bilijacks
حجم
۲۶۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۷۹ صفحه
حجم
۲۶۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۷۹ صفحه
قیمت:
۱۱۲,۰۰۰
تومان