بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عمارت چوبی | طاقچه
کتاب عمارت چوبی اثر زهرا شعفی

بریده‌هایی از کتاب عمارت چوبی

نویسنده:زهرا شعفی
انتشارات:نشر روزگار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۶ رأی
۳٫۵
(۶)
در همان حال کاترین و دوستش سر و صدا کنان وارد خانه شدند. او همیشه با سر و صدا وارد می‌شد و این‌طور ورودش را اعلام می‌کرد.
سپیده
ما بی آنکه بخواهیم در نسل‌های بعد تکرار می‌شویم
سپیده
لعنت به ما که نمی‌گوییم درون پرآشوبمان چه می‌گذرد. چه قرنهاست برای جسممان، بلکه برای روح عصیانگرمان لباس می‌دوزیم. جسم تسلیم می‌شود و روح این لباس تنگ را هر بار می‌درد و می‌گریزد.
maryam
و حالت نگاهش که به‌سختی می‌شد از درونش آگاه شوی...
سپیده
شاید شبی بیدار بمانم و مرز بین خواب و بیداری را کشف کنم. آیا خداوند چنین قدرتی به من خواهد بخشید.
n re

حجم

۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۹ صفحه

حجم

۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۹ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد