- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب ۱۹۸۴
- بریدهها
بریدههایی از کتاب ۱۹۸۴
۴٫۳
(۶۵)
شما مالک هیچچیزی نیستید بهجز چند سانتیمتر مکعبی که در جمجمهتان قرار دارد.
plato
آنها متولد میشدند، در جویهای آب رشد میکردند، در سن دوازدهسالگی به کارگری مشغول میشدند، دورهی کوتاه شکوفایی نیازهای جنسی و زیباییهایشان را سپری میکردند، در سن بیستسالگی ازدواج میکردند، در سن سیسالگی به میانسالی میرسیدند و حداکثر در سن شصتسالگی میمردند. کار سنگین فیزیکی، مراقبت از خانه و فرزندان، دعواهای کوچک با همسایهها، فیلم، فوتبال، نوشیدنی و از همه مهمتر قمار که نهایت آمال و آروزهایشان بود زندگیشان را پر میکرد. کنترل آنها سخت نبود.
Minoose
هیچکس یک حکومت دیکتاتوری را برای حفظ یک انقلاب بهوجود نمیآورد بلکه انقلاب میکند تا یک حکومت دیکتاتوری به وجود آورد.
osve
جنگ، صلح است.
آزادی، بردگی است.
نادانی، قدرت است.
کاربر ۴۳۸۵۸۳۶
قدرت یک وسیله نیست بلکه هدف است. هیچکس یک حکومت دیکتاتوری را برای حفظ یک انقلاب بهوجود نمیآورد بلکه انقلاب میکند تا یک حکومت دیکتاتوری به وجود آورد. هدف تفتیش عقاید، تفتیش عقاید است. هدف شکنجه، شکنجه است. هدف قدرت، قدرت.
Saeid
«کسی که گذشته را کنترل میکند، آینده در دستان اوست و کسی که حال را کنترل میکند، گذشته در دستان اوست».
zohreh
جنگ، صلح است.
آزادی، بردگی است.
نادانی، قدرت است.
زمزمه
در بسیاری از موارد هیچ رد و گزارشی از دستگیری وجود نداشت. مردم ناپدید میشدند، همیشه هم شبانه این اتفاق میافتاد. نام شما از لیستها حذف میشد. هر مدرکی که نشان میداد در گذشته شما کاری انجام دادهاید، پاک میشد. اینکه شما در زمانی وجود داشتید، انکار میشد و سپس فراموش میشدید. شما نابود میشدید، از بین میرفتید: «سر به نیست شدن» اصطلاح رایج این کار بود.
parisa ziar
قدرت یک وسیله نیست بلکه هدف است. هیچکس یک حکومت دیکتاتوری را برای حفظ یک انقلاب بهوجود نمیآورد بلکه انقلاب میکند تا یک حکومت دیکتاتوری به وجود آورد.
Fateme Zaker
حتماً آدمها بیشتر از اینکه بخواهند مورد دوست داشتن قرار بگیرند میخواهند درک شوند.
Melina
شورش در میان طبقهی کارگر به معنی نگاه در چشم، انعطاف صدا و در مواردی هم زمزمهی کلمات بود؛ اما اگر این طبقه طوری از قدرت خود آگاه میشد دیگر نیازی به توطئهچینی نبود. فقط کافی بود که به پا خیزند و مثل اسبی که با دمش مگسها را میپراند به خودشان تکانی دهند. اگر میخواستند، همین فردا میتوانستند حزب را ریزریز کنند. حتماً دیر یا زود مجبور به همین کار میشوند؟ ولی هنوز...!
Minoose
قبل از انقلاب، کارگران بهشدت توسط سرمایهداران مورد ظلم قرار میگرفتند. از گرسنگی رنج میبردند و شلاق میخوردند، زنان مجبور بودند در معادن ذغالسنگ کار کنند (البته هنوز هم زنان در معادن ذغالسنگ کار میکنند)، کودکان در سن ششسالگی به کارخانهها فروخته میشدند. در همان زمان و در راستای قوانین دوگانهباوری حزب فهمید که کارگران بهصورت طبیعی در مرتبهی پایینتری از دیگران قرار دارند و با اعمال چند قانون ساده باید همانندِ حیوانات تحت کنترل و فشار باشند. درواقع اطلاعاتشان در مورد طبقهی کارگر بسیار کم بود. خیلی هم احتیاج به شناخت بیشتر نبود. تا وقتیکه کار میکردند و تولید نسل، کارهای دیگرشان مهم نبود. آنها را به حال خودشان گذاشته بودند، همچون گلههای گوساله که در دشتهای آرژانتین سرگردان باشند، به زندگی بازگردانده شده بودند که انگار برایشان طبیعی بود و مطابق طبیعتشان، یک زندگی بدوی و ابتدایی.
Minoose
اگر قرار باشد کسی حکومت کند و به حکومتش ادامه بدهد باید بتواند معنای حقیقت را برهم بزند؛
hamid
چند مأمور پلیس افکار همیشه در میان آنها بودند، شایعات دروغ را بین آنها پخش میکردند و افرادی را که احتمال داشت برایشان خطرناک شوند از بین میبردند؛ اما هیچ تلاشی نمیکردند تا آنها را با ایدئولوژی حزب آشنا کنند. اصلاً چنین کاری نیاز نبود تا کارگران احساسات قوی سیاسی پیدا کنند. تنها چیزی که نیاز بود این بود که در آنها حس وطنپرستی بسیار ابتدایی را زنده نگهدارند تا در مواقع ضروری راضیشان کنند تا ساعات کاری بیشتری را کار کنند و جیرهی کمتری دریافت کنند.
Minoose
اگر آنها با خارجیها ارتباط داشتند میفهمیدند که آنها هم مثل خودشان موجوداتی یکسان هستند و حرفهای گفته شده دروغ است. دنیای ایزولهای که در آن زندگی میکنند، فرو میپاشد و همه ی ترس، تنفر و حقبهجانببودن که اصل روحیات آنهاست، نابود میشود.
Fateme Zaker
حزب سعی داشت غریزهی جنسی را نابود کند و اگر نابود نمیشد حداقل آن را عملی پلید و کثیف جلوه دهد.
مهشید
او عقیده داشت که کتابهایی بهترین کتاب هستند که چیزهایی را بیان کند که خود فرد میداند.
cuttlas
درد بهتنهایی همیشه کافی نیست. گاهی انسان در برابر درد تا سرحد مرگ هم مقاومت میکند؛ اما هر انسانی چیزهایی در زندگی دارد که بههیچوجه نمیتواند تحمل کند و هرگز هم به آنها فکر نمیکند. ربطی هم به شجاعت یا ترسو بودن فرد ندارد.
osve
اما مردم در زیر آسمان و در همهجا مانند هم بودند. در تمام جهان صدها و هزاران میلیوننفر از وجود هم بیخبرند. با حصارهای دروغ و تنفر از هم جدا شدهاند و در این حالت دقیقاً شبیه هم بودند. مردمی که یاد نگرفته بودند فکر کنند در اعماق قلبها و بدنها و عضلاتشان قدرتی دارند که میتوانست دنیا را زیرورو کند. اگر امیدی بود به کارگران بود!
hamid
او نوشت:
تا زمانی که آگاه نشوند هرگز قیام نمیکنند و تا زمانی که قیام نکنند آگاه نمیشوند.
Mahdi Hirsaa
حجم
۲۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۶۴ صفحه
حجم
۲۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۶۴ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان