وزارت حقیقت در مسائل اخبار، رسانهها، سرگرمی، آموزش و هنرهای تجسمی ورود کرده بود.
مهشید
البته چیزای خوبی هم داره. همون نگرانیهای جوونی رو نداری. دیگه نیازی به زنها نداری، همین خودش خیلی چیز مهمی هست.
cuttlas
درنهایت حزب اعلام میکرد که دو بهاضافه دو میشود پنج و آدم ناچار بود که این حرف را بپذیرد و باور کند. خیلی دیر یا زود آنها بدون شک این ادعا را مطرح میکردند: جایگاه آنها بهصورت منطقی چنین چیزی را میطلبید. فلسفهی آنها نه فقط برای تجربه ارزشی قائل نبود بلکه حقیقت بیرونی را هم بهصورت ضمنی انکار میکرد. بدعتگذاری، کار معمول آنها بود و همهی ترس انسان از این نبود که او را بهخاطر متفاوت فکر کردن بکشند بلکه این بود که ممکن است حق با آنها باشد. بههرحال چگونه میتوان مطمئن شد که دو بهاضافهی دو میشود چهار؟ یا اصلاً جاذبهی زمین وجود دارد؟ یا گذشته غیرقابل تغییر است؟ اگر گذشته و جهان خارج فقط در ذهن ما باشند و ذهن ما نیز قابلکنترل باشند آنوقت چه؟
osve