بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ۱۹۸۴ | صفحه ۱۰ | طاقچه
کتاب ۱۹۸۴ اثر جورج اورول

بریده‌هایی از کتاب ۱۹۸۴

نویسنده:جورج اورول
انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۴از ۶۴ رأی
۴٫۴
(۶۴)
وزارت عشق حقیقتاً ترسناک‌ترین وزارتخانه بود. ساختمان آن هیچ پنجره‌ای نداشت.
Saeid
«وینستون اگر تو یک انسان باشی، آخرین انسان هستی. نسل امثال تو منقرض‌شده. وارث شما ما هستیم. تو تنها هستی. این را می‌فهمی؟ تو نقشی در تاریخ نداری. وجود نداری. نیستی.»
Saeid
او شروع به انجام تمرین‌هایی برای توقف جرم کرد. مثلاً موضوعی را با خودش می‌گفت: «حزب می‌گوید زمین مسطح است»، «حزب می‌گوید یخ سنگین‌تر از آب است». سپس خودش را وادار می‌کرد دلایل نقض‌کننده‌ی این مسائل را نبیند، کار آسانی نبود
Saeid
درد به‌تنهایی همیشه کافی نیست. گاهی انسان در برابر درد تا سرحد مرگ هم مقاومت می‌کند؛ اما هر انسانی چیزهایی در زندگی دارد که به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند تحمل کند و هرگز هم به آن‌ها فکر نمی‌کند
Saeid
شعارهای سه‌گانه‌ای که متعلق به این حزب بودند را از روی سطح سفید این ساختمان خواند: جنگ، صلح است. آزادی، بردگی است. نادانی، قدرت است.
Roxana
هدف دسته‌ی قوی حفظ موقعیت فعلی خودش است. هدف گروه متوسط عوضکردن جای خودش با طبقه‌ی قوی است. هدف گروه ضعیف نابودکردن هرگونه تمایز و ایجاد جامعه‌ای است که در آن‌همه‌ی انسان‌ها باهم برابر باشند.
مهشید
«اگر امیدی وجود داشته باشد به طبقه‌ی کارگر است»
مهشید
وینستون با دقت دستش را پایین برد و ضخم واریسش را خاراند.
مهشید
گزارش‌های صورت گرفته در مورد تهیه کالاهای مصرفی نشان می‌دهد که سطح معاش و رفاه حداقل بیست درصد نسبت به سال گذشته رشد پیداکرده است.
مهشید
برای اعضای ساده‌ی حزب، یکدست لباس کامل، سالانه کوپن سه هزارتایی داده می‌شد و یکدست لباس خواب مردانه کوپن شش‌صدتایی بود-
مهشید

حجم

۲۹۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۶۴ صفحه

حجم

۲۹۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۶۴ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰
۵۰%
تومان