ذهن مردم زیر بمباران تبلیغات، در جستجوی سعادت است. برنامهریزان هم از اجرای برنامههای خود ناتوانند و برای اجرای برنامههای خود به زور بیشتری نیاز دارند. مرد قدرتمندی را از میان خود برمیگزینند تا مردم را به تمکین وادار کند. برنامهریزان با خود میگویند، وقتی سوپرمن کارش را تمام کرد، او را کنار میگذاریم.
Dexter
در این کتاب نشان داده میشود که نظم مصنوع، فارغ از اینکه اجراکنندگانش سرمایهداران و دیوانسالاران باشند یا عدالتخواهان و سوسیالیستها یا هر کس دیگر، لاجرم به جباریت و آزادیکشی میانجامد و فرجام کار آن میشود که کارل پوپر چنین توصیفش میکند: «کسانی که وعده برپایی بهشت زمینی دادهاند، تاکنون چیزی نیافریدهاند مگر دوزخ زمینی.»
Travis
فرمانبری محض از یک در میآید و آزادی از در دیگر میرود.
کتابخوان🤓
اوضاع آشفته، همه را متقاعد میکند که برای خروج از بینظمی، باید به همه خواستهها و تمایلات سوپرمن که حالا خیلی هم پرقدرت شده تن داد.
کتابخوان🤓
هدف این دستگاه تبلیغاتی این است که مردم را وادار به فهمیدن کند: آنان باید متقاعد شوند که یکجور فکر کنند.
کتابخوان🤓
مردم، برنامه سعادت و رفاه دولت را پس میزنند و دولت میکوشد به آنان بفهماند که نجات و رستگاریشان در پذیرش همین برنامه است.
کتابخوان🤓
هجوم به شعور مردم آغاز میشود...
noir
همه کسانی که منکر این سخنان پیشگفتهاند و ادعا میکنند سرمایهداری بهتر به تودهها خیر میرساند و تنها نظام اقتصادی است که بر اثر انباشت سرمایههای جدید، مدام وضع اقتصادیِ همه قشرهای اجتماعی را بهبود میبخشد، توجیهگرانی بدخواه و سبکمغزند که از منافع طبقه استثمارگر و خودخواه خودشان دفاع میکنند.
ASMA
برنامهریزان، برنامههای سرهمبندی شده را با فشار پیش میبرند و آشفتگیهای اقتصادی بیشتر میشود. همه زیان میکنند و دولت ناتوان از تولید است. دست فعالان بخشخصوصی بسته است و مصرفکنندگان در به در به دنبال کالاهای مورد نیاز خود میگردند. هرچه بیشتر میگردند، کمتر میجویند، حالا مردم میگویند: برنامهریزان کاری از پیش نمیبرند.
ツAlirezaツ
آرزوی مشاغل فراوان که برنامهریزان در ابتدای کار بشارتش را داده بودند، باد هوا میشود و بیشتر به پدیدهای «تراژیک- کمیک» میماند.
کتابخوان🤓