بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پنجشنبه‌های سالن | طاقچه
تصویر جلد کتاب پنجشنبه‌های سالن

بریده‌هایی از کتاب پنجشنبه‌های سالن

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۰از ۱۰ رأی
۴٫۰
(۱۰)
دلم می‌خواهد برای یک روز هم که شده ذهنم را بتکانم. هر چه هست و نیست بریزم بیرون.
zeinab
طعم تنهایی یادم رفته. طعم خودت و خودت بودن. طعم زیر ذره‌بینِ این‌وآن نبودن.
n re
مانتوم حایل ناچیزی است بین ترس درونم و دست‌های پیرمرد.
n re
کاش می‌شد پیاده‌رو همچنان ادامه داشته باشد. خیابان به خیابان. شهر به شهر. و من می‌رفتم. می‌رفتم و می‌رفتم تا شاید یک دفعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دیگر و این‌دفعه بدون دردسر و بدبختی از آن جاده‌ی لعنتی و دورافتاده بگذرم.
n re
‌‌گفت کم‌کم می‌فهمی که سختی‌های زندگی هم موقتی‌اند. عین خوشی‌هاش. عین همه‌چیزش.
n re

حجم

۱۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

حجم

۱۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد