در عمق انسان قدرتهایی خفتهاند– قدرتهایی که وقتی به آنها پی میبرد، شگفتزده میشود، قدرتهایی که هرگز به فکرش هم خطور نمیکرد که از آنها برخوردار بوده، قدرتهایی که اگر سر برآورند و به تحقق بپیوندند زندگیاش را متحول میسازد و ازاینرو به آن رو میکنند.
احسان
ویلما راندولف در خانوادهای فقیر در ایالت تِنِسی امریکا به دنیا آمد. چهارساله بود که دچار سینهپهلو شد و در همان زمان مخملک گرفت که باعث شد فلج اطفال بگیرد. او به خودش آتِل میبست و دکترها میگفتند که دیگر نمیتواند به طور طبیعی راه برود. مادرش او را تشویق کرد و گفت اگر به خودش ایمان داشته باشد هر کاری میتواند انجام دهد. ویلما گفت: «من میخواهم سریعترین زن دوندهٔ جهان باشم.» در ۹ سالگی برخلاف دستور پزشکان، آتل را کنار گذاشت و نخستین قدمهای مستقل خودش را برداشت. در ۱۳ سالگی در اولین مسابقهٔ دوی خود شرکت کرد و جزو آخرین نفرات شد تا اینکه آنقدر تلاش کرد که نفر اول شد.
در ۱۵ سالگی به دانشگاه ایالتی تنسی رفت و در
yuto
دیدی که نسبت به کسی داریم نوع رفتارمان را با او تعیین میکند و رفتاری که با او داریم باعث میشود که به شکل همان رفتارمان درآیند. این رفتارمان در خودانگاره او تأثیر میگذارد. به همین دلیل است که باید با مردم با احترام و توجه برخورد کنیم و آنها را بسیار تشویق کنیم تا بتوانند به افراد مفیدی تبدیل شوند. هرچه از یک دست بدهی با همان دست پس میگیری و هرچه در آش بریزی، همان به قاشقت میآید.
Man man
شاید تَنِ ما سالم باشد اما مشکل این است که روح و روان ما معلول است.
احسان
آینده با گذشته مساوی نیست.
احسان
موفقیتهای بزرگ مستلزم داشتن یک فکر بکر و مقادیری خطر کردن است.
احسان
وقتی عاشق کاری باشی و هدفی از آن در سر داشته باشی، حتماً در آن به استادی میرسی. امکان دارد کسی بااستعداد و نابغه نباشد، اما اگر انگیزهای قوی برای انجام دادن کاری داشته باشد، میتواند به تواناییهای بالقوه خدادادش پی ببرد و آنها را به کار گیرد.
vahid