بریده‌هایی از کتاب سال ۱۲ هفته‌ای ( کارهایی که همه در ۱۲ ماه انجام می‌دهند رو تو در ۱۲ هفته انجام بده) (خلاصه کتاب)

تفاوت میان فوق‌العاده بودن و متوسط بودن در عملکرد روزانه یا هفتگی بسیار ناچیز بوده، در صورتی که تفاوتی که در نتایج نهایی حاصل می‌شود بسیار چشم‌گیر است

«چیزی به اسم تعادل میان کار و زندگی وجود ندارد. بلکه انتخاب‌هایی میان کار و زندگی صورت می‌گیرد و شما این انتخاب‌ها را انجام می‌دهید و این انتخاب‌ها پیامدهایی به همراه دارند.» جک ولچ

همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که اگرچه کنترل زمان‌تان در اختیار خودتان است، اما کنترل نتایج در اختیار شما نیست. «این که تنها سرتان را شلوغ کنید کافی نیست، مورچه‌ها هم همیشه مشغول هستند. پرسش اساسی این است که ما مشغول انجام چه کاری هستیم.»

تجربه به ما نشان داده است که بیشتر افراد این ظرفیت را دارند که تنها با به کار بردن چیزهایی که پیش از این می‌دانستند درآمدشان را ۲ و حتی ۳ برابر کنند. با وجود این، افراد همیشه به دنبال ایده‌های جدید هستند چون فکر می‌کنند ایدهٔ بعدی که به ذهن‌شان برسد می‌تواند به شکل معجزه‌آسایی وضعیت‌شان را بهتر کند

دوره‌بندی عبارت است از خارج شدن از برنامه سالانه و تقسیم کردن هر سال به ۴ دورهٔ ۱۲ هفته‌ای. وقتی تصمیم می‌گیرید از دوره‌بندی استفاده کنید باید اهدافی هم برای ارزیابی این دوره‌ها در نظر بگیرید. حتی ممکن است بتوانید بهره‌وری‌تان را تا حدی افزایش دهید که طی ۱۲ هفته به نتایجی دست پیدا کنید که در کل یک سال بدست می‌آوردید

همیشه براساس یک برنامه نوشته شده کار کنید. این مهم‌ترین بخش از سال ۱۲ هفته‌ای است. باید یک برنامه نوشته شده داشته باشید تا بتوانید به سمت موفقیت حرکت کنید.

اولین بار که تصمیم می‌گیرد چیز فوق‌العاده‌ای را تصور کنید، غیرممکن به نظر می‌رسد. برای اینکه پیش بروید از خودتان بپرسید «اگر چنین شود چه؟» این کار به شما اجازه می‌دهد که راحت‌تر پذیرای ایده‌های جدید باشید.

برای بسیاری از شرکت‌ها، دسامبر، پرفروش‌ترین ماه است، چون فشار کاری آخر سال، همه افراد را برای رسیدن به اهداف سالانه متمرکز می‌کند. در نتیجه کاملا طبیعی و رایج است که در فصل چهارم سال چیزی بین ۳۰ تا ۴۰ درصد از فروش سالانه اتفاق می‌افتد. داشتن یک هدف که ضرب‌العجل آن هم نزدیک باشد باعث می‌شود که افراد متمرکز باشند و سخت کار کنند.

«اینکه قصد دارید چه کاری انجام دهید باعث نمی‌شود اعتباری کسب کنید.»

تنها فردی که می‌تواند شما را وادار کند که برای همه چیز پاسخگو باشید، خودتان هستید و برای اینکه موفق باشید باید ذهنیت صادق و مشوقی داشته باشید تا تفکرات، اعمال و نتایج‌تان را از آن خود بدانید.