بریدههایی از کتاب روی پاهای خودم
۴٫۳
(۱۴۳)
به هر نقصانی که نگاه میکردم، کنارش چیزهایی را هم که داشتم، میدیدم؛ من هنوز دستهایم را داشتم، پس میتوانستم ماساژدرمانی و نقاشی را ادامه بدهم. حس بویایی من کار میکرد، پس هنوز بوی باران را در صحرا حس میکردم. حتی همینکه بیشتر از آنچه فکر میکردم از پاهایم مانده بود، برایم خوشحالکننده بود. از همه مهمتر هنوز زنده بودم. همهچیز میتوانست بدتر باشد.
جو مارچ
و هربار که من تمرین مراقبه میکردم، این احساس را داشتم که به منبع انرژی بیکران و وسیعتر از خودم متصل هستم و چقدر آن را دوست داشتم.
جو مارچ
زمانی که نوزده ساله هستی، همهچیز بهنظر ممکن میرسد.
زهرا۵۸
عارفی بزرگ میگوید: «انسانها را دیدم که بسیار هراسانند، آخر برای چه؟ آنها که چیزی برای از دست دادن ندارند.»
rezay295
گاهی باید بگذاریم آدمها مدتی غایب باشند تا به یاد بیاوریم که از روز اول چقدر دوستشان داشتیم. ما دوست داشتیم باهم باشیم،
خواندن و عمل با هم
زندگی ما بر اساس آنچه برایمان اتفاق میافتد، رقم نمیخورد؛ بلکه بر اساس پاسخهایمان به این اتفاقات است که سرنوشتمان ترسیم میشود. ما همچنین میتوانیم بگذاریم که ناعدالتیها و سختیها ما را به قربانیهایی خشمگین بدل کند یا اینکه علیرغم ندانستن دلیل این اتفاقات دردناک، سعی کنیم معانیای را که ورای این اتفاقات وجود دارد، بفهمیم.
plato
وقتی میدانید چه میخواهید، دیگر جای معطلی نیست.
plato
«رهبرها همیشه در حال یادگیری هستند.»
من زنده ام و غزل فکر میکنم
هر یک از ما در قلبهایمان یک عطش آتشین برای چیزی دارد و این وظیفۀ ماست که آن را پیدا و حفظ کنیم.
ketab_chin
ورزشکاران خستگیناپذیرآفریده شدهاند. البته بعضی از آنها، فیزیک بدنی، قد و شانههای پهنشان در ورزش کمکشان میکند، ولی آنچه یک ورزشکار را ورزشکار میکند، عادتها و قوانینی است که در طول زندگی کسب میکند. آنها بیوقفه تمرین میکنند و ارادهای برای از بین بردن مرزها دارند
Mina
رازِ داشتن یک زندگیِ پربار در این است که آغازهایی بیشتر از پایانها داشته باشیم.
plato
پدر و مادرم به ما شانس انتخاب دادند.
«کریستال آیا دوست داری غسل تعمید داده بشوی؟»
این دقیقاً سؤالی بود که والدینم از کریستال کردند، درست بعد از جشن تولد هشت سالگیاش و او بدون ذرهای تردید گفت: «بله.»
اما زمانی که نوبت به من رسید در پاسخ به این سؤال گفتم: «از کجا بدانم این برایم بهترین است؟» من فقط در مورد این مذهب میدانم، اما در مدرسه با هزاران دین مختلف برخورد کردهام، بچههای مسیحی، کاتولیک، مسلمان و هندو. حتی در آن سنِ کم هم احساس میکردم که درونِ یک حباب هستم و نمیخواستم تا زمانی که انتخابهای دیگرم را وارسی نکردهام به چیزی پایبند باشم.
plato
اگر من میتوانم چیزی را اینقدر واضح در رؤیایم تصور کنم، این امکان هست در دنیای واقعیت هم اتفاق بیفتد
🌟 najme🌟
«آیا به خدا اعتقاد داری؟»
«نمیدانم، ولی حتماً یک چیزی آن بالا و بیرون وجود دارد.»
کتاب ناب
یک دختر فقط باید دو چیز باشد: کسی و چیزی که خود خودش میخواهد.
کتاب ناب
هر یک از ما در قلبهایمان یک عطش آتشین برای چیزی دارد و این وظیفۀ ماست که آن را پیدا و حفظ کنیم
Nesa Karimi
ایمان یعنی برداشتن قدم اول، حتی وقتی کل مسیر را نمیبینی.
میشه گفت کتابخوان
سفر به دوردستها فقط با یک قدم کوچک آغاز میشود.
میشه گفت کتابخوان
«اگر این همان چیزی است که میخواهی، انجامش بده.»
یک کتاب دوست عاشق
مشکلات میتوانند یا ما را متوقف کنند یا ما را مجبور کنند که خلاقیت به خرج دهیم.
مرمری
حجم
۲۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۵۰۰
۲۷,۶۵۰۳۰%
تومان