گذشتن از درگاه، بدون امید بازگشت
Qeziii
انسان وقتی نداند به کجا میرود، هرگز به جایی نمیرسد
Qeziii
یکچهارم چیزهایی که انسانها میگویند بهراستی همان چیزی باشد که فکر میکنند، دنیا بهشت بود
Qeziii
برای از یاد بردن مسألههای خود، چیزی بهتر از خواندن شرح مسألههای دیگران نیست
Qeziii
گاهی واقعیترین چیزها فقط در عالم خیال روی میدهد. ما فقط چیزهایی را که هرگز روی نداده است به خاطر میآوریم
Qeziii
پول خوشبختی نمیآورد، ولی بقیهی چیزها را میخرد
Qeziii
وقتی بد شروع شود، حتماً بهتر به پایان میرسد
Qeziii
انسان وقتی گیر میافتد، با تمام توانش فریاد میزند و حمله میکند
Qeziii
اگر یاد نگیری که خودت فکر کنی، تمام جغرافیا، مثلثات و حساب دنیا به هیچ دردی نمیخورد و این اندیشیدن را هیچ مدرسهای یاد نمیدهد. این جزو برنامهشان نیست
Qeziii
از هزار نفری که تابلو یا اثری هنری میخرند، فقط یک تن از آنچه میخرد فکر مبهمی دارد. دیگران اثر را نمیخرند، بلکه هنرمند را، چیزهایی را که دربارهاش شنیدهاند و تقریباً همیشه هرچه را که دربارهی او گمان میکنند
Qeziii
نور رقصندهای بوالهوس و آگاه از زیبایی خویش است. نور، در دستهای او، به صورت خطهای خارقالعادهای در میآمد که پرده را روشن میکرد و درها را به روی جان میگشود
Qeziii
زندگی هنرمند، زندگی پرخطر، نامطمئن و تقریباً همیشه در فقر است. آن را انتخاب نمیکنند؛ بلکه این نوع زندگی است که انسان را انتخاب میکند
Qeziii
«شکستهای خاموش آسانتر پذیرفته میشود.»
Qeziii
آن موقع نمیدانستم که اقیانوس زمان خاطرههایی را که در آن دفن کردهایم، دیر یا زود، به ما باز میگرداند
Qeziii