بریدههایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان
۴٫۵
(۱۳۰۳)
خسرو به ملکه گفت شما بانو دایانا رو انتخاب نکردید چون اون برای ملکه بودن زیادی خوبه.
کاربر ۲۳۸۹۳۲۰
ـ به من نگو خطرناک. حس بدی پیدا میکنم.
ـ پس چی بگم؟ خوبه بهت بگم خیلی منحرفی؟!
Dayana
پدر از من باهوشتر است. همیشه زمانی که با خواستههای غیرمنطقی من مخالف است، شرایط را طوری فراهم میکند که به چیزی که میخواهم نرسم و در عین حال پدر را هم نتوانم مقصر بدانم. پدر بسیار زیرک است. البته نمیدانم اینبار فقط تصمیم پدر اینگونه بوده است، یا پوریا هم در این نقشه دست دارد. فرقی هم نمیکند. حالا به نوعی مدیون هر دو هستم و به خواستهام هم نرسیدهام!
Dayana
من تمام روز باید ولیعهد ایران باشم. به عنوان ولیعهد دیده بشم، به عنوان ولیعهد قضاوت بشم و مثل یک ولیعهد زندگی کنم. اما وقتی شب از راه میرسه، میتونم همونی باشم که میخوام. اینطوری دیگه یکی از آدمهای قصر نیستم. – مکث میکند. ـ یکی از همون آدمهایی که شما ازشون متنفرید.
Dayana
زمانی که از شب و آزادیاش میگفت. میپرسم:
ـ منتظر بودید شب از راه برسه؟
ـ منتظر بودم شب از راه برسه تا راحتتر صحبت کنم.
ـ چه صحبتی؟
شاهزاده پوریا مکث میکند. به سمتش میچرخم. صورتم درست روبهرویش قرار میگیرد. همچنان چشمانم را از چشمانش دور نگه میدارم. شاهزاده میگوید:
ـ در کتابی خوندم که چشمها دریچهٔ روحن.
ـ تعبیر جالبیه.
لبخند تلخی بر لب میآورد. سرش را آرام به چپ و راست تکان میدهد و سپس زمزمه میکند:
ـ روح زیبایی داری... دایانا.
ناخودآگاه نگاهم به سمت چشمانش میرود. نگاهش را از من میگیرد و به پایین خیره میشود. دیگر چشمانش برق نمیزنند. انگار در آنها چیزی را میبینم که تا به حال ندیده بودم. غمی را میبینم که آشنا به نظر میرسد. غمی که برایم آشناست اما نمیشناسمش. آشناست و ناشناخته! درست مثل مفاهیم آخرین کلماتی که بر زبان آورده بود. چشم، روح، زیبایی...، دایانا!
sofia
به سرعت چند قدم به سمتم برمیدارد. در کنارم قرار میگیرد. سرم را میگردانم تا بتوانم چهرهاش را ببینم. اما پیش از آنکه موفق شوم، صدایش در گوشم میپیچد:
ـ چقدر زیبا شدی.
به سرعت از کنارم عبور میکند. سرجایم میخکوب میشوم.
B-vafa
اعتراف به خطاهامون باعث میشه که از اونها دوری کنیم. و ما تنها زمانی به خطاها و گناهانمون اعتراف میکنیم که بد بودنشون رو پذیرفته باشیم
Razieh
نور نارنجیرنگ خورشید آخرین تلاشش را برای روشن کردن آسمان میکند. اما لحظه به لحظه دورتر میشود.
B-vafa
اهورامزدا از دو واژهٔ اهورا و مزدا ساخته شده است. در زبان اوستایی کهن، اهورا به معنای وجود مطلق و هستیبخش است که عالم و هرچه در آن است، چون جانمان را آفریده و از او به عنوان خدا یاد میشود. مزدا نیز به معنای حافظه و به یاد داشتن و یا همان دانش و هوش بزرگیست که در لغت خرد خلاصه میشود.
B-vafa
ـ برام مهم نیست تو شبیه چه کسی هستی و پدر و مادرت چه کسانی بودن. من فقط میدونم که تو دایانایی. دایانایی که حتی اگر آسمون هم به زمین بیاد، نمیخوام اون رو از دست بدم.
کاربر ۲۳۸۹۳۲۰
میشه ملکهٔ من باشی؟
کاربر ۲۳۸۹۳۲۰
رها کردن تو سختترین کاره و موندن در کنارت سنگدلانهست.
کاربر ۲۳۸۹۳۲۰
ـ مردم آبانگان رو چطور جشن میگیرن؟
ـ اول مثل هر جشن دیگهای به آتشکده میرن و اهورامزدا رو ستایش میکنن. بعد به همراه موبد به کنار رود میرن و سرودهای اوستا رو با هم میخونن. زنان هم برای فراوانی و بارش باران، دعا میکنن و از آناهیتا کمک میخوان.
ـ شما هم به این مراسم مذهبی اعتقاد دارید؟
ـ تمام زرتشتیها اعتقاد دارن.
helya.B
یاد گرفتم فقط زمان میتونه نشون بده احساسات ما چقدر واقعی هستن. این واقعاً تجربهٔ بزرگی برام بود.
کامکار
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
حکیم ابوالقاسم فردوسی
اهورامزدا از دو واژهٔ اهورا و مزدا ساخته شده است. در زبان اوستایی کهن، اهورا به معنای وجود مطلق و هستیبخش است که عالم و هرچه در آن است، چون جانمان را آفریده و از او به عنوان خدا یاد میشود. مزدا نیز به معنای حافظه و به یاد داشتن و یا همان دانش و هوش بزرگیست که در لغت خرد خلاصه میشود.
بنابراین واژهٔ اهورامزدا به معنای دانای بزرگ و هستیبخش یا به عبارت دیگر همان خداوند جان و خرد میباشد.
helya.B
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
افشین یدالهی
zahratahmasian
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
Eliya.Sharifi
اهمیت جملات فقط به مفهومشون نیست. بستگی داره که چه کسی چنین جملهای رو میگه. وقتی از کسی توقع شنیدن حرفی رو نداری و بعد اون رو میشنوی، طبیعیه که خوشحال بشی.
Raana
ـ در کتابی خوندم که چشمها دریچهٔ روحن.
Raana
ـ نمیترسید؟
ـ ترس که طبیعیه. اما فکر میکنم تجربهای که به دست میارم ارزش این خطر رو داره.
zahra
حجم
۴۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۲۸ صفحه
حجم
۴۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۲۸ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان